دانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220A Qualitative Analysis of Rural Tourism Challenges of Kermanshah Provinceتحلیل کیفی چالشهای گردشگری روستایی در استان کرمانشاه5685816794310.22059/jrur.2018.243187.1174FAتهمینهاحسانی فردانشجوی دکتری، گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.مهناشاهمرادیدکتری، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.سمیهشهبازیدانشجوی دکتری، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.فرحنازرستمیاستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.Journal Article20171012Rural tourism is a new approach in development theories for building empowerment and capacity for rural areas. The present research was done in a spring and summer of 2017 to identify the challenges of rural tourism of Kermanshah province by applying qualitative paradigm and fundamental theory method (Grounded theory). Tourism experts and specialists of Kermanshah province make the study population in which 15 subjects were selected using purposeful combination sampling method. Data collection was carried out through an in-depth and semi-structured interview, which continued to reach theoretical saturation level. Data analysis was performed through three open, axial and selective coding steps. The phenomenon of the environment in rural tourism of Kermanshah province remaining unknown was the main issue that the researchers repeatedly encountered in reviewing and revising their field notes. Moreover, the underlying conditions; causal conditions (the inefficiency of the process of guiding investors and entrepreneurs in rural tourism and the lack of infrastructure facilities in rural areas); interventional conditions (aging and rural population decline, land ownership and security problems); strategies and outcomes related to this phenomenon, such as an increase in urban migration, demands for unprofitable or false jobs, rural depopulation, dissatisfaction with living conditions and economic inhabitancy, and unidentified natural, cultural and tourism potentialities of the villages were explored by the use of the paradigmatic model in this study.گردشگری روستایی راهکاری جدید در نظریههای توسعه برای توانمندسازی و ظرفیتسازی در مناطق روستایی به شمار میرود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالشهای گردشگری روستایی استان کرمانشاه با بهره جستن از پارادایم کیفی و روش نظریه بنیانی در بازه زمانی بهار و تابستان سال 1396 انجام شد. جامعه موردمطالعه پژوهش را کارشناسان و متخصصان گردشگری استان کرمانشاه تشکیل میدهند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ترکیبی، 15 نفر از آنان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمهساختارمند صورت گرفت که تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیهوتحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. پدیده ناشناخته ماندن فضای گردشگری روستایی استان کرمانشاه، موضوع اصلی بود که پژوهشگران در مرور و بازخوانی یادداشتهای میدانی خود، مکرراً با آن برخورد داشتند. همچنین در این بررسی با بهرهگیری از مدل پارادایمی شرایط زمینهای، شرایط علی (همچون: ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایهگذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، ناکارآمدی فرآیند هدایت سرمایهگذاران و کارآفرینان در حوزه گردشگری روستایی، کمبود امکانات زیرساختی در روستاها)، شرایط مداخلهگر (نظیر: سالخوردگی و کاهش جمعیت روستایی، مالکیت خصوصی اراضی و مسائل و مشکلات امنیتی)، راهبردها و پیامدهای مرتبط با این پدیده همچون مهاجرت روزافزون به شهرها، افزایش تقاضا برای مشاغل غیرمفید و کاذب و رکود اقتصادی روستاها، نارضایتی از شرایط زندگی و زیست اقتصادی و ناشناخته ماندن ظرفیتهای طبیعی، فرهنگی و گردشگری روستاها، مورد واکاوی قرار گرفت.https://jrur.ut.ac.ir/article_67943_f604655e88e64f6217b739807c07a973.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220The Effect of Tourism Marketing (Local Mixture and People) on the Development of Rural Entrepreneurship in Rijab Region of Kermanshah Provinceتأثیر بازاریابی گردشگری (آمیخته محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه5825957226710.22059/jrur.2019.280936.1358FAعلی اکبرحیدریکارشناس ارشد، گروه کارآفرینی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.سید علیقلیروشندانشیار، گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری،دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.نادرنادریاستادیار،گروه مدیریت و کارآفرینی، دانشکده اقتصاد و کارآفرینی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.Journal Article20190508Tourism contains dynamic perspectives and the opportunity for the employment and development of rural entrepreneurship that can be highlighted by recognizing mixed marketing factors to recognize and absorb the destination. The purpose of this study is to investigate the impact of tourism marketing (Place and People) on rural entrepreneurship in Rijab, Kermanshah province. This is a survey of experts in this field (travel and rural entrepreneurship) that can be used to travel with your family. This concept provides you with theoretical predictions, research, research and investigation using consulting and decision-making services to allow you to conduct the interview and use financial resources and consulting in this area. After the validation and reliability of the questionnaire, extreme data is gathered purposefully and considering three factors including being responsible, being doable, and being entrepreneurship in tourism industry. SPSS software and Smart PLS were applied to analyze the descriptive and inferential data. Models are fitted by referring to mean root of standardized residual squared root (SRMR), Model Fitting Penalty (EMFT), Normal Fitting Store (NFI) and your root squared covariance matrix (RMS_Theta). The results of data analysis show that location dimension with 51% and people dimension with 52% were effective on rural entrepreneurship development in Rijab region of Kermanshah province.گردشگری حاوی ظرفیتهای پویا برای اشتغال و کارآفرینی روستایی است. با پیوند گردشگری و جاذبههای روستایی بهواسطه شناسایی عوامل آمیختههای بازاریابی میتوان گردشگران بالقوه را شناسایی و جذب مقصد موردنظر کرد. هدف از انجام این پژوهش تأثیر بازاریابی گردشگری (محل و مردم) بر توسعه کارآفرینی روستایی در منطقه پرجاذبه ریجاب استان کرمانشاه است. این تحقیق از اولین پژوهشها در این حیطه است که فضای یکی از مناطق نمونه گردشگری روستایی را بهعنوان مقصد گردشگران خارجی برگزیده است. با بررسی پیشینه و مبانی نظری، متغیرهای تحقیق مورد شناسایی قرار گرفتند و سپس مدل تحلیلی تحقیق با توجه به مصاحبههای بهعملآمده با مسئولین و همچنین شاخصها و نتایج پژوهشگران (اکثراً سالهای 1394 تا 1396) طراحی شد. دادهها پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته در جامعه آماری که بهصورت هدفمند و جمعیتشمار و با توجه به سه شاخص: مسئول بودن، دولتی و اجرایی بودن و کارآفرین صنعت گردشگری انتخاب و جمعآوری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها آماری توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS و Smart PLS برای استفاده شد. برازش مدلها با ریشه میانگین مجذور باقیماندههای استانداردشده (SRMR)، آزمون برازش دقیق مدل (EMFT)، شاخص برازش هنجار (NFI) و ریشه میانگین مجذور ماتریس کوواریانس باقیماندهها (RMS_Theta) انجام گرفت. نتایج نشان میدهد که بعد مکان با 51 درصد و بعد مردم با 52 درصد بر توسعه کارآفرینی روستایی منطقه ریجاب استان کرمانشاه مؤثر بودهاند.https://jrur.ut.ac.ir/article_72267_cf33cea1bfee4473dbb795ed5d05b4e1.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Assessing the Capacity of Masal Rural Environment for the Development of Agritourismسنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی5966137181710.22059/jrur.2019.272118.1310FAحبیبمحمودی چناریدانشجوی دکتری جغرافیا و برنامهریزی روستایی، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0003-0608-8456سید حسنمطیعی لنگرودیاستاد، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، تهران، ایران.حسنعلیفرجی سبکباردانشیار، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-5470-4287مجتبیقدیری معصوماستاد، گروه جغرافیای انسانی، دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران، تهران، ایران.مجیدیاسوریاستاد،گروه جغرافیای انسانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه گیلان، گیلان، ایران.Journal Article20181223Agritourism is a kind of rural tourism that is located in a particular tourism or alternative tourist group. Today, agritourism is considered as a strategy to improve the economic, social and biological conditions of villages in the world. The present paper aims at assessing the capacity of Masal rural environment for the development of Agritourism based on 6 indicators: The landscape of natural attractions, the landscape of man-made attractions, tourist capacity, accommodation facilities and amenities, infrastructure facilities and services, and historical-cultural monuments in order to not only evaluate the general status of Masal villages in terms of the possibility of making and developing agricultural tourism but also identify the most susceptible areas. The statistical population consists of all rural areas of Township Masal. The Township Masal has 108 rural spots. Based on sampling in descriptive studies, 20% of the villages, 20 villages, have been identified as samples, depending on the location of the elevation -topography (Plain, foothills and mountains) indices. The Present study is a kind of applied research with a quantitative approach which has been used to analyze the data from multi-factor decision-making models (MADM) with non-predictive methods DEMATEL, ANP, and ANP-DEMATEL. The findings showed that rural areas of Masal have a good capacity for agritourism development. However, the foothill regions and the hillsides are better than the mountainous area.گردشگری کشاورزی یکی از اشکال گردشگری روستایی است که در گروه گردشگری خاص یا جایگزین قرار میگیرد. امروزه گردشگری کشاورزی در جهان بهعنوان راهبردی برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و زیستی روستاها تلقی میگردد. این پژوهش با هدف سنجش ظرفیت محیط روستاهای شهرستان ماسال برای توسعه گردشگری کشاورزی با تکیه بر 6 شاخص؛ چشمانداز جاذبههای طبیعی، چشمانداز جاذبههای انسانساخت، ظرفیت گردشگرپذیری، امکانات اقامتی و تفریحی، امکانات و خدمات زیرساخت، آثار تاریخی - فرهنگی، تلاش میکند تا وضعیت کلی روستاهای شهرستان ماسال را ازنظر امکان شکلگیری و توسعه گردشگری کشاورزی در آنها ارزیابی نموده و مستعدترین نواحی را مشخص نماید. جامعه آماری شامل تمام نقاط روستایی شهرستان ماسال است. شهرستان ماسال دارای 108 نقطه روستایی بوده که بر اساس نمونهگیری در مطالعات توصیفی، 20 درصد روستاها، یعنی 20 روستا با توجه به موقعیت قرارگیری نسبت به شاخص ارتفاع - توپوگرافی (جلگهای، کوهپایهای و کوهستانی) بهعنوان نمونه مشخص شدهاند. این پژوهش، کاربردی و دارای رویکرد کمی است و برای تحلیل دادهها از مدلهای تصمیمگیری چندشاخصه (MADM) با روشهای غیرجبرانی DEMATEL, ANP بهصورت ترکیبی و با عنوان ANP-DEMATEL و نرمافزار MATLAB استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مناطق روستایی شهرستان ماسال از ظرفیت خوبی برای توسعه گردشگری کشاورزی برخوردار هستند و این امر در نواحی کوهپایهای و جلگهای با شدت بیشتر و در نواحی کوهستانی با توجه به کمبود امکانات و نبود سکونت دائمی با شدت کمتری جریان دارد.https://jrur.ut.ac.ir/article_71817_98719c18637afe08a9cd839c780d1d05.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220The Effect of Agricultural Bank Credits on the Quality of Life in Rural Regions (Case Study: Zanjan Township)تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان؛ یک تحلیل کیفی6146337367110.22059/jrur.2019.280073.1361FAمنیژهکرمیدانشآموخته کارشناسی ارشد توسعه روستایی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.حسینآگهیدانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.0000-0002-4788-9199لالهصالحیاستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.Journal Article20190516Quality of life (QoL) is highly depended on individuals’ economic condition. Therefore, this subject is so important at lesser areas such as rural regions. Therefore, the purpose of this study was to analyze the effect of agricultural bank credits on farmers’ QoL in Zanjan rural regions. 29 farmers who received bank credits were selected as sample by using purposeful sampling method. The inquiry as qualitative study used narrative and documentary analysis to analyze content of interviews. The thematic analysis, content network and comparative analysis were used as a tool to analyze relationship among modified contents. Internal validity was approved using of triangulation process and as well as the external validity by maximum variation technique in sample selection. The findings showed that the effect of credits on the farmers’ QoL varies based on the type and amount of credits. While short-term microfinance payments led to improving the production quality, health, and safety; in long term, led to relative deprivation and decreases the farmers’ QoL due to the deviations in the functioning of the credits. Due to creation of stable employment and income, micro capital credits have led to improving of the Farmers’ QoL. Finally, macro capital credits affected income, health quality, safety, quality of social relation, and environment which have an important role in increasing of QoL in the village regions.کیفیت زندگی در ارتباط تنگاتنگی با مباحث اقتصادی بوده و این موضوع در مناطق کم برخوردار مانند مناطق روستایی اهمیت بیشتری دارد. ازاینرو، هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر اعتبارات بانک کشاورزی بر کیفیت زندگی روستاییان شهرستان زنجان بود. نمونه آماری پژوهش شامل 29 تن از دریافتکنندگان اعتبارات بانک کشاورزی بودند که به روش ارجاع زنجیرهای تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. پژوهش حاضر ازنظر روش از نوع پژوهشهای کیفی است و برای تحلیل محتوای مصاحبهها از روش ترکیبی تحلیل روایت و اسنادی استفاده شده است. ابزار تجزیهوتحلیل دادهها، تحلیل تماتیک با استفاده از شبکه مضامین و تحلیل مقایسهای بود. روایی درونی ابزار پژوهش از راه اعتباریابی توسط اعضا و فرایند مثلثسازی؛ و روایی خارجی از راه تکنیک حداکثر تنوع در انتخاب نمونهها تأیید شد. یافتهها نشان داد که تأثیر اعتبارات بر کیفیت زندگی بر پایه میزان و نوع اعتبارات با هم متفاوت است. دریافت اعتبارات خرد جاری در کوتاهمدت به بهبود کیفیت تولید و کیفیت سلامت و امنیت کمک کرده؛ درحالیکه در بلندمدت، به دلیل انحراف در کارکرد موجب محرومیت نسبی افراد شده و کیفیت زندگی آنان کاهش یافته است. دریافت اعتبارات خرد سرمایهای به دلیل ایجاد اشتغال و درآمد پایدار زمینهساز دسترسی به امکانات و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت زندگی در کوتاهمدت شده است. این اعتبارات در طول زمان به بهبود کیفیت زندگی افراد روستایی و رضایتمندی آنها از زندگی کمک کرده است. دریافت اعتبارات کلان سرمایهای نیز بهبود کیفیت اشتغال و درآمد، کیفیت داراییها، کیفیت سلامت و امنیت، کیفیت روابط اجتماعی و کیفیت محیطی را موجب شده است.https://jrur.ut.ac.ir/article_73671_0c1a5e389ba82310ecfb976b08ef94e0.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Identification of Promoters and Deterrents Factors of Agricultural Land Consolidation Plan (A Case Study: Wheat Growers of Shoush County, Iran)شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی کشاورزی (مورد مطالعه: گندم کاران شهرستان شوش)6346497181410.22059/jrur.2019.268477.1298FAمحمدشوکتی آمقانیدانشآموخته دکتری توسعه کشاورزی، گروه مدیریت و توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0001-5369-5764مسلمسواریاستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران.0000-0002-1760-8296نسیمامیریدانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت کشاورزی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، شوشتر، ایران.شاپورظریفیاندانشیار، گروه ترویج و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.0000-0001-6860-6728Journal Article20181028The implementation of land consolidation plan with the aim of integrating the dispersed parcels of smallholder farmers and minimizing their number has a long history, but the adoption of the implementation of this plan by the farmers community is affected by various factors that must be addressed in the implementation of the LC plan to be placed. The purpose of this research is to identify the factors affecting the adoption of LC plan in order to provide suitable solutions for the implementation of this plan. The statistical population of this research was wheat growers of Shoosh county of Khuzestan province (N=2000). The sample size was estimated 322 people by using Krejsi-Morgan table. They were selected by simple random sampling among farmers in rural areas of Shoush. The research instrument was a questionnaire whose validity was reviewed and corrected by using a group of academic researchers and experts in the area of land management. The logit model was used to estimate the effect of different variables on the adoption of the LC plan. The results of this study showed that income variables such as the ownership of agricultural machinery, non-agricultural occupation, distance between parcels, educational level, participation in extension classes and having knowledge about the benefits of the LC plan have a positive and significant effect on the adoption of LC plan. Variables such as farmers' experience, number of components, the amount of loans received and the number of household members have a negative effect on adopting LC plan. The results of the ADOPT model showed that 9.3 years are needed to consolidate the Shooshtar county by 98 percent of the farmers. In the first five years of the plan, 66.2 percent of the farmers will accept the plan in Shushtar. It should be noted that we need four years to make 50% of the farmers adopt LC plan.اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی با هدف تجمیع قطعات پراکنده کشاورزان خرده مالک و به حداقل رساندن تعداد آنها سابقهای طولانی دارد اما پذیرش اجرای این طرح توسط جامعه کشاورزان تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد که بایستی در اجرای طرح یکپارچه سازی مدنظر قرار گیرد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی است تا بتوان راهکارهای مناسب جهت اجرای مطلوب این طرح را ارائه نمود. جامعه آماری این تحقیق را گندمکاران شهرستان شوش از توابع استان خوزستان تشکیل داد (2000=N). حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی- مورگان322 نفر برآورد شد که به روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین کشاورزان مناطق روستایی شهرستان شوش انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با استفاده از نظرات گروهی از پژوهشگران دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت اراضی موردبررسی، بازبینی و اصلاح قرار گرفت. جهت برآورد تأثیر متغیرهای مختلف بر روی پذیرش طرح از الگوی لوجیت استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای میزان درآمد، مالکیت ماشینهای کشاورزی، داشتن شغل غیرکشاورزی، فاصله بین قطعات، سطح تحصیلات، شرکت در کلاسهای ترویجی و داشتن آگاهی نسبت به مزایای طرح تأثیر مثبت و معنیداری بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندمکاران دارد و در مقابل متغیرهایی همچون میزان تجربه کشاورزان، تعداد قطعات، میزان وام دریافتی و تعداد اعضای خانوار دارای اثر منفی بر احتمال پذیرش این طرح هستند. نتایج حاصل از مدل ADOPT نشان داد که3/9 سال زمان لازم هست تا طرح یکپارچه سازی در شهرستان شوش توسط 98 درصد کشاورزان موردپذیرش قرار بگیرد. در پنج سال اول شروع طرح در شهرستان شوش 2/66 درصد از کشاورزان این طرح را پذیرش خواهند نمود. لازم به ذکر است که چهار سال زمان لازم است برای اینکه 50 درصد کشاورزان موردمطالعه طرح را بپذیرند.https://jrur.ut.ac.ir/article_71814_64c539ccc7cf437773a1e973794ffa0c.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Pathology of Water- user Cooperatives (Case study: Mian-Darband Plain, Kermanshah Township)آسیبشناسی تعاونیهای آب بران (موردمطالعه: دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه)6506656792710.22059/jrur.2018.209486.920FAامیر حسینعلی بیگیدانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.سمیهدشتستاندانشآموخته کارشناسی ارشد ترویج و آموزش کشاورزی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.محبوبهخیراللهیدانشجوی دکتری توسعه کشاورزی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه، ایران.Journal Article20160611The main purpose of this mixed research was to identify and prioritize the damage of participatory irrigation management among water users' cooperatives in Mian-Darband Plain of Kermanshah Township. The population for qualitative phase consisted of experts and Informant at Kermanshah Regional Water Organization (N=15). Sampling method for this phase was purposeful. Population of quantitative part was members in water users' cooperatives of Mian Darband (N=688) that a sample of 245 was selected by stratified random sampling method. The data collection tool was semi-structured interview and a researcher-made questionnaire Based on the findings from the qualitative part, the damage expressed by the members of water cooperatives was divided into two categories, including the damage related to cooperatives and members (internal damage) and damage related to organization and related organs to the management of irrigation and drainage networks (external damage). According to the results of the quantitative apart, the most important damages which threaten the cooperatives were: not holding of management board meetings and general assembly, dissatisfaction with policy of management networks, distrust among members of cooperation, lack of timely delivery of water during the growing season, lack of uniformity in water distribution, high water pricing, not delivering long-time credits by government for recovering water resources. Water- user Cooperatives Cluster analysis was used in five clusters to determine the extent of identified impacts.هدف این پژوهش آمیخته، شناسایی و اولویتبندی آسیبهای مدیریت مشارکتی آبیاری در بین تعاونیهای آب بران دشت میان دربند شهرستان کرمانشاه است. جامعه مورد مطالعه بخش کیفی افراد صاحبنظر در زمینه تعاونیهای آب بران و مدیریت مشارکتی آبیاری به تعداد 15 نفر با انتخاب هدفمند بود. جامعه آماری بخش کمی نیز، 688 نفر از اعضای تعاونیهای آب بران منطقه میان دربند بودند که تعداد 245 نفر به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختارمند و پرسشنامه محقق ساخته بود. یافتههای بخش کیفی نشان داد آسیبهای عنوانشده به دو دسته آسیبهای مربوط به تعاونیها و اعضا (آسیبهای درونی) و آسیبهای مربوط به سازمان و ارگانهای مرتبط با مدیریت شبکههای آبیاری و زهکشی (آسیبهای بیرونی) تقسیم شدند. همچنین بر اساس نتایج بهدستآمده بخش کمی، مهمترین آسیبهای تعاونیهای آببران عبارتاند از: عدم برگزاری جلسات هیئتمدیره و مجمع عمومی، نارضایتی از سیاستگذاریهای مدیریتی شبکه، بیاعتمادی اعضای تعاونی نسبت به یکدیگر، عدم تحویل به موقع آب در طول فصل زراعی، یکنواخت نبودن توزیع آب در تمام شبکه، بالا بودن نرخ آببها و عدم اختصاص اعتبارات بلندمدت از طرف دولت برای احیای منابع آب. به منظور دستهبندی تعاونیهای آببران از لحاظ میزان تأثیرپذیری از آسیبهای شناساییشده از تحلیل خوشهای استفاده شد. تعاونیها بر اساس میزان تشابهی که از نظر تأثیرپذیری از آسیبها داشتند در 5 خوشه قرار گرفتند.https://jrur.ut.ac.ir/article_67927_e2530c3fac13ccae50f93d203f97de24.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Investigating the Changes in Agricultural Water Resources and Its Relationship with Economic and Social Indicators (Case Study: Rural district of Neyzar, Salafchegan District, Qom Province)بررسی رابطه تغییرات منابع آب کشاورزی با شاخصهای اقتصادی و اجتماعی (مورد مطالعه: دهستان نیزار، بخش سلفچگان، شهرستان قم)6666837226410.22059/jrur.2019.283201.1367FAحسینطالبیدانشجوی دکتری، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.عباسامینیدانشیار، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.سید هدایت اللهنوریاستاد، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامهریزی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20190610According to studies conducted by the International Water Management Institute, 65 countries with a population of over 7 billion will be facing water scarcity in 2050, which means that even with the highest efficiency and productivity, there will be a problem to meet the water needs. About 25 percent of world population, including Iran, is in this group. In this research, the indices were identified for measurement using the library method and the research background. Measurement of the indices and changes was done through the data from the general census in 2006 and 2016, comparing aerial photos, questionnaires, and field studies. Changes in access to water resources have led to different reactions to balance and adapt to new conditions. Investigating the sample population of the study showed that the change in agricultural water resources did not significantly change the population in rural areas, which could be due to different conditions of the region, including its proximity to Qom and its effects. Increasing the cost of exploiting water resources, such as increasing the depth of wells, dredging of aqueducts, and covering creeks, etc. are also associated with the change of water resources, and more importantly, these measures are related to life satisfaction and the immigration incentives and job opportunities. Generally, it is concluded that facilitation measures should be taken for producers to reduce their operating costs, to increase life satisfaction level and job opportunities and as a result to decrease immigration incentives.هدف از این مطالعه بررسی منابع آب کشاورزی در اختیار روستاهای منطقه و تغییرات آن و سپس بررسی رابطه آن با سایر تغییرات ایجادشده در روستاهای دهستان موردمطالعه و در بازه زمانی 1385 تا 1395 است. استفاده از روشهای کتابخانهای و پایشی برای بررسی وضعیت منابع آب کشاورزی و میزان تغییرات آن و سپس مراجعه مستقیم به جامعه موردمطالعه و گردآوری اطلاعات موردنظر برای ارزیابی اثرات تغییر در منابع آب از طریق پرسشنامهای که روایی آن به تأیید کارشناسان و صاحبنظران رسید. یافتهها نشان میدهد ارتباط معنیداری میان تغییر در منابع آب کشاورزی با تغییرات جمعیتی در روستاها وجود ندارد، اما تغییر میزان دسترسی به این منابع منجر به افزایش تنشهای اجتماعی، افزایش انگیزههای مهاجرت، کاهش سطح زیرکشت، کاهش رضایتمندی از زندگی و افزایش هزینههای بهرهبرداری از منابع آب منجر شده است اگرچه در حال حاضر به تغییر الگوی کشت منجر نشده است. درنتیجه باید تدابیر لازم با در نظر گرفتن ارتباط میان این شاخصها مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد و ضمن تقویت قدرت انطباق روستاییان با شرایط کمبود آب به افزایش سرمایههای اجتماعی و آموزش توجه ویژهای داشت.https://jrur.ut.ac.ir/article_72264_138931197574c465b9f6f5e383c6f233.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Investigating and Analyzing Effective Factors on the Physical Landscape Change of Villages in Metropolitan Areas (Case Study: Northern villages of Mashhad Metropolitan)تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلانشهرها (موردمطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلانشهر مشهد)6846977181910.22059/jrur.2019.275886.1330FAسودابهاحمدیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده ادبیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.طاهرهصادقلواستادیار، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده ادبیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.حمیدشایاناستاد، گروه جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشکده ادبیات، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20190211Investigation and studying the villages and their physical and visual developments illustrates the involvement of various factors that are sometimes at the discretion of the villagers and others. These factors target the villages in different ways. Landscape change is one of these factors. The purpose of this study was to identify the most important factors affecting the physical landscape change in the suburbs of Mashhad metropolis. The research method is a descriptive-analytical and applied one. The statistical population of the study consisted of 13 villages located 5 km north of Mashhad which were determined by GIS software and based on study and sample size. The research tool is a researcher-made questionnaire that includes two groups of internal and external factors as independent variables of research and the indicators of landscape variables as dependent variables. The results of the questionnaire analysis among 228 inhabitants of the study villages show that the landscape and physical landscape changes in most of the studied villages were above average and the most landscape changes were found in Rural Face Change Index. According to the results of Pearson correlation, it was found that there is a significant and direct relationship between internal and external factors with 0.482 and 0.555, respectively. The results of the structural model showed that the variables of national and transnational forces externally with the coefficient of 0. 312 had the greatest impact on the change of physical landscape.بررسی و مطالعه روستاها و تحولات کالبدی و بصری آنها نمایانگر دخالت عوامل مختلفی است که گاه در حیطه اختیار روستائیان و گاه خارج از آن است. این عوامل از جهات مختلف روستاها را هدف قرار میدهند که منظر و تغییر آن یکی از این ابعاد است. هدف پژوهش حاضر شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر تغییر منظر کالبدی روستاهای حاشیه کلانشهر مشهد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را 13 روستای واقع در 5 کیلومتری حاشیه شمالی شهر مشهد تشکیل میدهند که از طریق نرمافزار GIS تعیین شدهاند و مبنای مطالعه و تعیین حجم نمونه قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساختهای است که شامل دو گروه عوامل درونی و بیرونی بهعنوان متغیر مستقل تحقیق و شاخصهای متغیر منظر بهعنوان متغیر وابسته است. نتایج تحلیل دادههای حاصل از تکمیل پرسشنامه در بین 228 نفر از ساکنین روستاهای موردمطالعه بیانگر این است که تغییر منظر و چشمانداز کالبدی در اغلب روستاهای موردمطالعه بالاتر از حد متوسط رخ داده است و بیشترین تغییرات منظر در شاخص تغییر کاربری اراضی روستایی صورت گرفته است. با توجه به نتایج همبستگی پیرسون مشخص شد بین تغییر عوامل درونی و بیرونی با تغییر منظر روستاها به ترتیب 482/0 و 551/۰ رابطه معنیدار و مستقیم وجود دارد. نتایج مدل ساختاری نشان داد که متغیر نیروهای ملی و فراملی از بعد بیرونی با ضریب 312/0 بیشترین تأثیر را بر تغییر منظر و چشمانداز کالبدی دارد.https://jrur.ut.ac.ir/article_71819_4120d768a869758dedadf841d1880cfc.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Identification of Organic Milk Production Potentials and Requirements in Rural and Tribal Areas from the Viewpoints of Ardabil Provincial Animal Husbandry Expertsشناسایی پتانسیلها و الزامات تولید شیر ارگانیک در نواحی روستایی و عشایری از دیدگاه کارشناسان بخش دامپروری استان اردبیل6987137366910.22059/jrur.2019.275421.1328FAمهنازمحمدزادهاستادیار، گروه توسعه کشاورزی و منابع طبیعی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور. دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.حسینشعبانعلی فمیاستاد، گروه توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-4885-0317ناصرمطیعیاستادیار، گروه توسعه کشاورزی، دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.محمدرضاسنجابیاستادیار، گروه دامپروری، دانشکده کشاورزی، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی کشور، تهران، ایران.Journal Article20190206Organic farming involves the use of indigenous knowledge and experiences and new scientific information to reduce or control use of different chemicals and drugs in the production of animal products, including organic milk, which is a flow and promising product produced in different countries across the world. The purpose of this study was to identify the potentials and prerequisites of organic milk production in rural and nomadic areas from the viewpoints of experts in Ardabil province. This study was a descriptive-correlation research in which statistical population consisted of experts from Organization of Jihade-Agriculture and consultancy-technical private companies in Ardabil province (N=200) out of which a sample of 130 people were selected in accordance with Krejtsy & Morgan sampling table. Stratified proportionate random sampling technique was applied to select the samples. For collecting data, a questionnaire was developed based on an information provided by literature review. The validity of the questionnaire was confirmed by expert judgment who were some people working in the area of organic production and faculty members of in the Department of Agricultural Management and Development in the University of Tehran. The reliability of the interview instrument was assessed by using Cronbach's alpha coefficient, its values were found between 0.85 and 0.94, respectively. The data analysis has identified five potentials viz., economic, environmental, technical, production and yield-related. The results also showed that seven basic requisites for organic milk production are social, economic, research, regulatory, institutional, education and awareness and policy implications. According to the results, Ardabil province has substantial potential for organic livestock production, including organic milk, which requires the creation of basic infrastructure in various fields.دامپروری ارگانیک استفاده توأم از تجربیات سنتی و اطلاعات علمی جدید برای کاهش مصرف سموم و مواد شیمیایی در تولید فرآوردههای دامی ازجمله شیر ارگانیک است که این روزها بهعنوان محصولات پرمخاطب در کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی در دسترس مردم قرار دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی پتانسیلها و الزامات تولید شیر ارگانیک در نواحی روستایی و عشایری از دیدگاه کارشناسان بخش دامپروری استان اردبیل بوده و به روش توصیفی - همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کارشناسان امور دام سازمان جهاد کشاورزی و شرکتهای خدمات مشاورهای دامپروری استان اردبیل تشکیل دادند (200= N) که تعداد 130 نفر بر اساس جدول نمونهگیری کرجیسی و مورگان تعیین شد برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده گردید که روایی صوری آن توسط اساتید صاحبنظر و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت (85/0 تا 94/0). نتایج تحقیق زمینههای مختلف اقتصادی، زیستمحیطی، فنی، تولیدی و پتانسیل محصول را جهت تولید شیر ارگانیک شناسایی نمود. دیگر یافتهها، الزامات اجتماعی، اقتصادی، تحقیقاتی، قانونی، نهادی و آموزشی و اطلاعرسانی را در روند بهکارگیری و ساماندهی زمینههای تولید شیر ارگانیک در استان نشان دادند. با توجه به نتایج، استان اردبیل زمینههای مستعدی برای تولیدات دامی ارگانیک منجمله شیر ارگانیک را دارد که مستلزم ایجاد زیرساختهایی بنیادین در حیطههای مختلف است.https://jrur.ut.ac.ir/article_73669_6474b2cc8c77d98b32ba7654a13ac066.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220The Effects of Valued-cultural Orientations and Environmental Concern on Soil Conservation Behavior of Farmers: Case of villages in Miandoab Countyتأثیر جهتگیریهای ارزشی - فرهنگی و نگرانی محیطزیستی بر رفتار حفاظت خاک کشاورزان (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان میاندوآب)7147277367210.22059/jrur.2019.281321.1360FAناصرولی زادهدانشجوی دکتری، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.حمیدکریمیاستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران.راضیهنامداراستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.لطیفحاجیدانشجوی دکتری، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.Journal Article20190514The main purpose of present study was to investigate the effects of valued-cultural orientations (fatalistic, individualistic, egalitarian, and hierarchical) and environmental concern on farmers' soil conservation behavior. Present study is an applied research which was carried out though a cross-sectional survey. The statistical population under the study was the villages of Miandoab County (N= 22750) from which 378 farmers were selected as a sample using Krejcie and Morgan sampling table. A multi-stage stratified random sampling method was employed in order to select the samples. Research tool was a questionnaire which its validity confirmed by a panel of academic experts. A pilot test and Cronbach's alpha coefficients were used to examine the reliability of the questionnaire (0.73≤α≤0.91). The results revealed that environmental concern towards soil conservation had significant positive effect on soil conservation behavior of farmers. Moreover, egalitarian and hierarchical value orientations towards soil conservation had also significant and positive effects on environmental concern towards soil conservation. However, individualistic and fatalistic value orientations towards soil conservation had significant and negative effects on environmental concern towards soil conservation. The results revealed that independent variables within the framework could account for 42.5 % of variance change in dependent variable (soil conservation behavior).هدف این مطالعه بررسی تأثیر جهتگیریهای ارزشی - فرهنگی (تقدیرگرایانه، فردگرایانه، مساواتطلبانه و پایورمحورانه) و نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک بر رفتار حفاظت از خاک کشاورزان بود. جامعه آماری موردمطالعه کشاورزان روستاهای شهرستان میاندوآب بودند (22750 N =) که 378 نفر از آنها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامهای بود که روایی آن با استفاده از نظرات متخصصان دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با استفاده یک مطالعه راهنما و ضرایب آلفای کرونباخ محقق گردید (91/0≤ α ≤ 73/0). نتایج نشان داد نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک اثر مثبت و معنیداری بر روی رفتار حفاظت خاک داشت. افزون بر این، جهتگیریهای ارزشی مساواتطلبانه و پایورمحورانه در زمینه حفاظت خاک دارای اثرات مثبت و معنیداری بر نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک هستند. این در حالی بود که جهتگیریهای فردگرایانه و تقدیرگرایانه در زمینه حفاظت خاک اثراتی منفی و معنیدار بر نگرانی محیطزیستی در زمینه حفاظت خاک داشتند. درنهایت متغیرهای مستقل موجود در چارچوب پژوهش توانستند 5/42 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفتار حفاظت خاک را پیشبینی کنند.https://jrur.ut.ac.ir/article_73672_b2caa96d90d4994b6bd9fc3a5c885749.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Identifying and Analyzing the Spatial Pattern of Foreign Immigrant Settlement in the Rural and Urban Environment of Iranشناسایی و تحلیل الگوی فضایی سکونتگزینی مهاجران خارجی در فضای روستایی و شهری ایران7287397443710.22059/jrur.2019.287442.1393FAیاشارذکـیاستادیار، گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.سید عباساحمدیاستادیار، گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.محمدجلالعباسیشوازیاستاد، گروه جمعیتشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.زهراادیب نیادانشجوی دکتری، گروه جغرافیای سیاسی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20190817During the past 40 years, Iran has faced vast important demographic changes. Even though Iran has not experienced permanent stability after the Islamic revolution and constantly has dealt with matters such as war, threats, and sanctions, it has been homeward for refugees from neighboring and non-neighboring countries. These refugees originated from Afghanistan, Iraq, and Pakistan. Except for these three major groups, there are some immigrants from Turkey, Turkmenistan, Armenia, etc. that inhabit in rural and urban settlements in Iran. Moran's I statistic has been applied to determine the spatial pattern of location selection and local visualization of the pattern, Getis-Ord Gi* statistic employed. The results express that in both rural and urban areas, the aliens' location selection pattern is shifting from concentration to dispread. Furthermore, 33 zones in the hotspot have been found in the local survey of the population composition index, for rural areas. We have also observed 54 zones in the hotspot for urban areas.برای ایران که در طی چهل سال اخیر تغییرات مهم جمعیتی را تجربه کرده، مهاجرپذیری از موضوعات مهم جمعیتی و سیاسی آن بهشمار میآید. گر چه در طی سالهای پس از انقلاب، ایران شرایط ثبات دایمی را تجربه نکرده و بهطور مستمر با مسایلی مانند جنگ و تهدید و تحریم روبهرو بوده است، اما تاکنون مأمن پناهندگان کشورهای همجوار و غیرهمجوار بوده است. این مهاجران پناهندگانی هستند که نتیجه جنگ و ناآرامی داخلی و بینالمللی و یا حوادث طبیعی در کشورهای افغانستان، عراق و پاکستان هستند. بهجز این سه گروه عمده، مهاجرانی از سایر کشورها نیز در نواحی شهری و روستایی حضور دارند. در این پژوهش برای شناسایی الگوی فضایی سکونتگزینی مهاجران از آماره موران I استفاده شده و برای نمایش محلی نقاط داغ ترکیب جمعیتی مهاجران، از آماره *Getis-Ord Gi استفاده شده است. نتایج پژوهش به ما نشان داد که الگوی سکونتگزینی هم در نواحی روستایی و هم در نواحی شهری، از تمرکز به سمت پخش در حال حرکت است. همچنین در بررسی محلی شاخص ترکیب جمعیت اتباع به ایرانی برای نواحی روستایی 27 شهرستان با امتیاز 3 و برای امتیازهای 2 و 1 هر کدام سه شهرستان شناسایی شده و 34 شهرستان با امتیاز 3 ،10 شهرستان با امتیاز 2 و 10 شهرستان با امتیاز یک در نقاط داغ شاخص قرار گرفتهاند.https://jrur.ut.ac.ir/article_74437_997e90d5de3ea7b276e0c278f88cae83.pdfدانشگاه تهرانپژوهشهای روستائی2008-737310420200220Analyzing the Production and Information Diffusion Mechanism of Drought Early Warning System (DEWS) in Kermanshah Townshipواکاوی سازوکار تولید و نشر اطلاعات سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در شهرستان کرمانشاه7407537367010.22059/jrur.2019.278251.1344FAلیداشرفیدکتری توسعه کشاورزی، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.کیومرثزرافشانیدانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.مرضیهکشاورزدانشیار، گروه کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانحسینآزادیاستادیار، گروه جغرافیا، دانشکده جغرافیا، دانشگاه گنت، گنت، بلژیک.استونون پاسلدانشیار، گروه مدیریت مهندسی، دانشکده مدیریت مهندسی، دانشگاه آنتورپ، آنتورپ، بلژیک.Journal Article20190318Drought is among disasters that caused a large amount of financial burden to Iranian economy. However, drought management strategies have focused on crisis management instead of risk management. Drought risk management strategies take early warning system as a its focal point in order to disseminate information to drought-affected individuals which in turn reduces drought risk. The purpose of this qualitative study is to analyze mechanisms needed to deploy the production and diffusion of drought early warning system information in Kermanshah Township. Using case study as well as documentary approach, a critical case sample of 26 specialist from Meteorological, Agricultural Organization, Regional Water Company, Agricultural and Natural Resource Engineering System, Agricultural Bank, Regional Sound and Vision Broadcasting and Crisis Department and Municipalities participated in the study. The findings revealed that drought early warning system is not unified in a systematic manner and the stakeholders use their own method of disseminating information independently with limited knowledge of local context and poor knowledge of farmers’ needs and reactions. The findings of this study have implications to design drought early warning system in Kermanshah Province as well as farmers’ empowerment in terms of drought risk reduction. خشکسالی ازجمله بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در ایران برجای میگذارد. بااینوجود، برنامههای مدیریت خشکسالی عمدتاً بر پایه مدیریت بحران استوار است. درحالیکه میبایست جهتگیری برنامهریزیهای خشکسالی به سمت مدیریت ریسک که یکی از مهمترین ارکان آن، سامانه هشدار زودهنگام است، تغییر جهت یابد. در سامانه هشدار زودهنگام، اطلاعات بهموقع برای افرادی که در معرض مخاطره قرار دارند، فراهم میشود تا بدین طریق بتوانند ریسک را کاهش دهند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی سازوکار تولید و نشر اطلاعات سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در شهرستان کرمانشاه انجام شد. بدین منظور، از رویکرد کیفی (روش مطالعه موردی و روش اسنادی) بهره گرفته شد. جامعه موردمطالعه شامل کارشناسان سازمان هواشناسی، جهاد کشاورزی، شرکت آب منطقهای، نظاممهندسی کشاورزی و منابع طبیعی، بانک کشاورزی، صداوسیما، اداره بحران و فرمانداری (26 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونهگیری موارد ویژه انتخاب شدند. نتایج نشان داد ارائه اطلاعات و هشدار خشکسالی و مدیریت آن در قالب یک سیستم سازمانیافته در شهرستان کرمانشاه توسعه پیدا نکرده و گاهی سازمانها بهصورت مستقل و جزیرهای، اقداماتی را انجام میدهند و اطلاعاتی را به بهرهبرداران منتقل میکنند، بدون اینکه به شرایط محلی منطقه، نیازها و واکنش کشاورزان نسبت به این هشدارها توجهی داشته باشند. دستاوردهای این تحقیق میتواند گامی مؤثر در راستای طراحی سامانه هشدار زودهنگام خشکسالی در استان کرمانشاه باشد که به توانمندسازی کشاورزان جهت اقدامات بهموقع و مناسب جهت کاهش ریسک خشکسالی منجر گردد.https://jrur.ut.ac.ir/article_73670_5ce43167e5f88b74775ff630cfc9b72c.pdf