دانش بومی و توسعه روستایی: ریشه ها وچالش ها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

گروه برنامه ریزی اجتماعی ، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران

10.22059/jrur.2024.367417.1879

چکیده

در دهه‌های اخیر همزمان با تحول پارادایمی در ادبیات توسعه با جهت‌گیری معرفتی درون‌گرایانه، دانش بومی به عنوان یکی از آلترانیوهای موثر برای توسعه روستایی از سوی محققان و نظریه‌پردازان مطرح شده است. این مقاله به ارزیابی ظرفیت جایگزینی این رویکرد‌ می پردازد و با بررسی ریشه‌های پیدایش این رویکرد بر این باور است تاکید صرف بر آن نوعی افراط‌گرایی شبه معرفتی بوده و محل مجادله و مناقشه است. در این راستا، به دو عامل عمده اشاره می‌کند: تجربه نه چندان موفق برنامه‌های توسعه با ماهیت تکنوکراتیک آمرانه؛ و ظهور گفتمان‌های انتقادی مانند پسانوگرایی و پسااستعمارگرایی. مقاله استدلال می‌کند که این باور نوعی موضع‌گیری‌های رادیکالی (له و علیه) را نسبت به دو معرفت (بومی و علمی) سبب شده که ریشه در دوگانه‌گرایی تقابلی دکارتی دارد که در عمل به تقابل‌های قطبی مبالغه‌گرایانه و تجریدگرایی از واقعیت‌ها انجامیده است، درحالی‌که در واقعیت هر دو معرفت مستعد کاستی‌ها و مزیت‌های خاص خود هستند. مقاله نتیجه می‌گیرد که علی‌رغم مزیت‌های مطرح شده برای دانش بومی، این دانش مستعد چالش‌های مختلفی مانند رمانتیزه شدن، بی‌توجهی به تمایزپذیری و مناسبات قدرت، تمرکز بر تجارب ومهارتها، خاص‌گرایی و وابستگی به جغرافیاها و متن‌ها ، خصلت ایستایی و غیره است. با توجه به قدرت هژمونی بالای علم جدید/رسمی، برای ایجاد توازن شناختی، مقاله اقدامات عملی مشتمل بر ترویج آگاهی از دانش بومی به عنوان شکلی از آموزش استعمارزدایی تا توسعه کنش‌های جمعی پایدار سیاسی را برای مقابله با فرایند قدرت و سلطه توصیه می‌کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از تاریخ 24 فروردین 1403
  • تاریخ دریافت: 08 آبان 1402
  • تاریخ بازنگری: 10 فروردین 1403
  • تاریخ پذیرش: 15 فروردین 1403