چالش‌های بیمه بافندگان فرش دستباف روستایی در شهرستان زنجان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد، گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.

2 دانشیار، گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.

3 استادیار، گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران.

چکیده

بافت فرش دستباف یکی از فعالیت‌های مهم خارج از مزرعه و منبع معیشت خانوارهای روستایی ایران به شمار می‌رود. دولت به منظور حمایت از قالی‌بافان بدون کارفرما و اعضای خانوار آن‌ها، همچنین تأمین آتیه قالی‌بافان در قبال فوت، حوادث ناشی از کار، ازکارافتادگی و بازنشستگی، قالی‌بافان خانگی را بیمه کرده است. با وجود این، بخش قابل توجهی از بافندگان تحت پوشش بیمه قرار نگرفته‏اند. هدف این مقاله تحلیل چالش‌ها و مشکلات پیش‌روی بافندگان در پذیرش بیمه قالی‌بافی و استفاده از آن است. پژوهش از طریق روش‌شناسی مطالعه موردی و پیمایش در 23 روستای شهرستان زنجان انجام شد. در مطالعه موردی از فنون کیفی گردآوری داده‌ها از قبیل تحلیل اسناد، گروه‌های متمرکز و مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته استفاده شد و 90 خانوار روستایی بافنده فرش ابریشم و کنشگران بازار فرش ابریشم در آن مشارکت کردند. در پیمایش، از 265 خانوار فرش‌باف ابریشمی به تصادف مصاحبه ساختارمند شد. نتایج نشان داد که در 23 روستای مورد مطالعه، 3/85 درصد خانوارهای فرش‌باف ابریشمی بیمه نشده و فقط 7/14 درصد بیمه شده بودند. نسبت بافندگان بیمه‌شده در بخش‌های مختلف شهرستان زنجان متفاوت بود و فاصله روستا تا شهر تأثیر منفی بر معرفی و پذیرش بیمه داشت. در مناطق روستایی دورافتاده، وابستگی معیشت خانوارها به بافت فرش بیشتر بود، ولی این دور افتادگی موجب کاهش پوشش بیمه برای این بافندگان شده بود. بافندگان روستایی با سه نوع چالش مهم در بیمه شدن روبه‌رو بودند: 1)ناتوانی مالی بافندگان، 2)شفافیت‌نداشتن اتحادیه فرش دستباف روستایی، 3)مشکلات قوانین بیمه.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


Extended Abstract
1. Introduction
Handmade carpet weaving has been one of the important off-farm activities and livelihood sources of Iranian rural households and their products have been produced mostly by rural women for either self-consumption or market. The government has tried to cover self-employed and home-based carpet weavers under the insurance policy in order to support these producers and their households in facing problems such as death, work related casualties, disablement, as well as their retirement. However, a high proportion of these producers have not covered by this insurance.
2. Methodology
The purpose of this paper is to analyze challenges facing these producers to adopt and use "the carpet weaving insurance." The study was conducted based on a mix methodology of case study and survey in 23 villages located in Zanjan County in the north west of Iran. In the case study design, research techniques such as document analysis, focus groups and semi-structured interviews were utilized through the participation of 90 rural handmade silk carpet weavers and carpet market actors. In the survey, a sample of 265 rural handmade silk carpet weaver households were randomly selected for structured interviews.
3. Results
The results showed that 85.3% of the households and the weavers were not covered by the carpet insurance. While the carpet weavers were aware of the benefits of insurance, only a small portion of them were able to use or be covered by this service. Moreover, the proportion of weavers being covered by the insurance was different with respect to the location of their villages. The distance between the rural areas and Zanjan City, the center of the province, had a negative impact on introducing and adopting the insurance that is why only a small portion of rural weavers had been covered by the insurance in the remote and isolated rural areas. The isolated rural areas with climatic and topographical conditions inappropriate for agricultural activities, have higher dependency on carpet production compared to other rural areas, but this isolation has affected them by reducing their insurance coverage. However, most carpet weaving insurance users lived in areas closer to the center of province.
4. Discussion
The rural carpet weavers face three important challenges for being covered by the insurance:
The first challenge was financial status of the weavers, which withhold them of starting insurance or discontinue the insurance use. The main reason for not using the insurance was financial weakness of the weavers, particularly women. While the proportion of insurance cost to be paid by the rural carpet weavers to the insurance company was low and the government had supported them, they were still too poor to pay their share. Moreover, it has widened the gender gap between the insurance users, so that the female weavers had significantly less access to the insurance than the male ones. The second issue was related to lack of transparency of the Rural Handmade Carpet Union for insuring the rural households. Although this union was responsible for the insurance of the carpet weavers, it had not covered the majority of the carpet weavers under the insurance. Interestingly, it had covered some households who were not involved in carpet weaving or had left this activity because of kinship or community-based relation between the rural households and the union members. The third challenge was related to the insurance rules and government policy for supporting the carpet weavers to get insurance. This had dissatisfied carpet weavers with the services, rules, and the method of inspection and supervision of the union. Some carpet weavers were also reluctant to be insured or continue to use it due to rules and regulations limiting the age of the carpet weavers for being covered, the supervisions of the union without coordinating with households, inappropriate inspections of the union and insurance company, and lack of financial ability of the carpet weavers to pay their insurance premium. They were also dissatisfied with the insurance coverage and services, for instance, the insurance had not paid for the medical costs of the weavers when they got sick and were not able to pay their insurance premium.
5. Conclusion
The government is expected to support the carpet weavers insurance, have more supervision on the union activities, and revise the insurance rules and policies.
Acknowledgments
The current paper is extracted from the MA thesis of the first author in the Department of Agricultural Extension, Communication & Rural Development, Faculty of Agriculture, University of Zanjan, Zanjan, Iran.
Conflict of Interest
The authors declared no conflicts of interest.

مقدمه
خطرات از جمله تصادفات، بیماری، معلولیت، پیری و مرگ تهدیدکننده زندگی، آینده و رفاه انسان‌هاست. انسان همیشه در جست‌وجوی راهی برای مقابله با این خطرها و عواقب مضر آن‌ها بوده است. بیمه تا حد زیادی این موضوعات را تحت پوشش قرار می‌دهد. ریشه بیمه در زبان فارسی به معنی ترس بوده است؛ زیرا دلیل اصلی برای قرارداد بیمه، ترس و فرار از خطر است (Gilaninia, Delafrooz, & Khah, 2013). دیدگاه‌ها بر آن است که بیمه موجب حفاظت خانوارها در برابر حوادث پیش‌بینی‌نشده می‌شود که ممکن است این حوادث مشکلات مالی برای آن‌ها ایجاد کند. به‌طور کلی بیمه می‌تواند به ما کمک کند در جهانی نامعلوم آرامش ذهنی داشته باشیم (Financial, 2005). نگرانی انسان از آینده و مشکلات پیش‌رو سبب به مخاطره انداختن آسایش و آرامش او می‌شود و باعث می‌شود که در پی کشف روش‌هایی برای تأمین آینده ایده‌آل باشد. بیمه از جمله روش‌های مؤثر و کارا برای جبران زیان‌های اقتصادی است و در نهایت سبب آرامش خاطر اعضای جامعه می‌شود (رشنوادی و دهنوی، 1387). بیمه از بخش‌های مهم و تأثیرگذار در زمینه نهادهای مالی است و ضریب تأثیر و نفوذ آن یکی از شاخص‌های اصلی توسعه اقتصادی در هر جامعه‌ای است (Kardgar & Ahrari, 2014). سرمایه‌گذاری بنگاه‌های اقتصادی مسلماً همراه با ریسک است و به مدیریت ریسک نیاز دارد. در صورت نبود ابزارهای مدیریت ریسک که مراکز بیمه رسمی ارائه کرده‌اند، گرایشی به سرمایه‌گذاری با ریسک زیاد و فعالیت بازگشتی بیشتر وجود خواهد داشت (Brainard, 2006).
در بیشتر بخش‌های جهان، مردم فقیر در مناطق روستایی برای فراهم‌کردن فرصت‌های معیشت پایدار تنها به ظرفیت‌ها و راهبردهای کشاورزی خود اکتفا نمی‌کنند. منظور از اقتصاد غیرکشاورزی روستایی همه فعالیت‌های غیرکشاورزی است که برای خانواده‌های روستایی درآمد (جنسی و پولی) از طریق کار دستمزدی یا مشاغل آزاد تولید می‌کند (Davis, 2003). از این لحاظ فعالیت‌های خارج از مزرعه برای آن‌ها اهمیت دارد و موجب تنوع‌سازی معیشت و کاهش آسیب‌پذیری‌شان می‌شود.

از گذشته بافت فرش یکی از فعالیت‌های مهم خارج از مزرعه خانوارهای روستایی ایران، به صورت خودمصرفی یا تولید برای بازار، بوده است (Mirzaei & Arefpour, 2014). فرش دستباف علاوه بر اینکه منبع معیشت خانوارهای روستایی است، با سابقه‌ای چندهزار ساله، همواره توجه ملت‌های دیگر را جلب کرده است. امروزه نام «قالی» در تمام دنیا به نام ایران شناخته می‌شود (Chavosh Bashi, 2013). این محصول با سابقه چندین هزار ساله به دلیل ویژگی‌های خاص در تولید و کیفیت طراحی، به عنوان عامل بالقوه شغل‌آفرینی و واردکردن ارز خارجی اهمیت دارد و جایگاهی استراتژیک در صادرات غیرنفتی ایران دارد (Amiri Aghdaie & Zare Zardeini, 2012).
دولت به منظور حمایت از قالی‌بافان بدون کارفرما و اعضای خانوار آن‌ها، همچنین تأمین آتیه قالی‌بافان در قبال فوت وحوادث ناشی از کار و بازنشستگی که موجب از کارافتادگی آنان می‌شود، قالی‌بافان خانگی را بیمه کرده است (Iran’s Ministry of Industry, Mine and Trade, 2014). طبق قانون بیمه، بافندگان فرش و شاغلان صنایع دستی، سهم حق‌بیمه پرداختی توسط بیمه‌شدگان 7 درصد و سهم دولت 23 درصد (بر اساس قانون تأمین اجتماعی و ماده ۲۸، حق بیمه ۳۰ درصد مزد یا حقوقی است که هفت درصد آن به عهده بیمه‌شده، ۲۰ درصد به عهده کارفرما و ۳ درصد نیز به کمک دولت تأمین می‌شود، در زمینه بیمه قالی‌بافی برای بافندگان بدون کارفرما، سهم دولت 23 درصد است) تعیین شد و بیمه‌شدگان باید کارت شناسایی معتبر از وزارت بازرگانی، یا سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری داشته باشند (Social Security Organization, 2016). در واقع، اهمیت بافت فرش در معیشت خانوارهای روستایی و صادرات غیرنفتی، باعث شده است که دولت برای حمایت از صنعت فرش و افزایش تولیدات آن قالی‌بافان را با تعرفه کم بیمه کند و در این میان بافندگان با مشکلات متعددی مواجه شده‌اند.
یکی از مشکلات پذیرش هر نوآوری به ادامه‌نیافتن آن به دلایل مختلف مربوط می‌شود. از مهم‌ترین علل ادامه‌نیافتن پذیرش محصولات کشاورزی می‌توان به سازگارنبودن با اعتقادات پذیرنده و تجربه‌های گذشته او اشاره کرد. همچنین هزینه‌بربودن نوآوری، ضعف دانش و آگاهی در زمینه نوآوری، دسترسی‌نداشتن به تسهیلات، دردسترس‌نبودن مراکز خدمات‌رسانی روستایی و در اختیار نداشتن منابع مالی کافی را نیز می‌توان برشمرد (Najafi & AhmadPour Borazjani, 2001). از عوامل مهم دیگر در پذیرش بیمه سطح درآمد خانوار، پیشرفت سیاسی، ازدیاد جمعیت و سطح فرهنگ است (Lotfi, 2001).
با توجه به مسائل پیش‌روی بافندگان در زمینه بیمه قالی‌بافی، پرسشی که در این زمینه مطرح می‌شود این است که چه درصدی از بافندگان ابریشم‌باف در روستاهای شهرستان زنجان تحت پوشش بیمه قالی‌بافی قرار گرفته‌اند؟ آیا بافندگان با بیمه قالی‌بافی آشنا هستند و از مزایای آن اطلاع دارند؟ آیا بافندگان تمایلی به استفاده از بیمه قالی‌بافی دارند؟ چرا برخی از بافندگان از بیمه قالی‌بافی استفاده نمی‌کنند؟ آیا داشتن بیمه‌های دیگر مانعی در استفاده از بیمه قالی‌بافی است؟ آیا بین فاصله از شهر و میزان استفاده از خدمات بیمه رابطه‌ای وجود دارد؟ علت ادامه‌نیافتن پذیرش بیمه قالی‌بافی بافندگان چیست؟ آیا بین جنسیت بیمه‌شدگان و جنسیت بافندگان اصلی در خانوار رابطه‌ای وجود دارد؟ نقش تشکل‌ها در بررسی راست‌آزمایی قالی‌باف‌بودن متقاضیان بیمه قالی‌بافی و افرادی که قبلاً بیمه‌شده‌اند، چیست؟ شفافیت فعالیت اتحادیه در اجرای بیمه قالی‌بافی تا چه میزان است و قوانین بیمه چقدر تسهیل‌کننده پذیرش یا ادامه پذیرش بیمه از سوی قالی‌بافان است؟
مروری بر ادبیات موضوع
بررسی مطالعات پیشین نشان داد که دانش علمی بسیار محدودی در زمینه بیمه قالی‌بافی در دسترس است. این مسائل سبب شد تا پژوهشگران یافته‌های مرتبط با بیمه دیگر محصولات به ویژه محصولات تولیدشده در مناطق روستایی را تحلیل کنند. براتی و عریضی (1394) با بررسی تجربی شکاف دستمزدی مبتنی بر جنسیت در صنعت ایران، به این نتیجه رسید که پس از همتاسازی، زنان از نظر بهبود دانش، مهارت و توانایی (KSA) برتر از مردان بودند. به این معنی که زنان با دانش، مهارت و ستعداد مشابه، دریافت کمتری از نظام جبران خدمات صنایع کشور داشتند. رابطه بین افزایش دستمزد و KSA در بین مردان بیش از زنان بود. شفیعی‌زاده و همکاران (2012)، عوامل مؤثر بر نهادینه‌سازی بیمه اجتماعی در روستاهای شهرستان کبودرآهنگ را به سه عامل شناختی، هنجاری‌فرهنگی و اجتماعی‌تنظیمی دسته‌بندی کردند. نتایج نشان داد که صندوق بیمه اجتماعی روستاییان باید به ایجاد آگاهی در ارباب رجوع توجه کند و با بهره‌گیری از ظرفیت گسترده رسانه‌ها و توان فنی کارگزاران، بستر اطلاع‌رسانی مناسب و فراگیر را برای جامعه روستایی فراهم کند.
جهانگرد (2011) با بررسی بیمه و رشد اقتصادی در ایران به این نتیجه رسید که رابطه حق‌بیمه در ایران با رشد اقتصادی رابطه یک‌طرفه دارد و از سوی حق‌ بیمه به سمت رشد اقتصادی بوده که این رابطه ناشی از حق بیمه‌های غیرزندگی است. در خصوص بیمه‌های زندگی، رابطه‌ای بین رشد اقتصادی و رشد بیمه‌های زندگی قابل تأیید نیست. از نظر اهمیت بخش بیمه در اقتصاد ایران مطابق نتایج به‌دست‌آمده در سال‌های 1365 و 1380 و در اثر حذف بخش بیمه، نتایج حاکی از کلیدی‌نبودن این بخش در اقتصاد ایران است. اما با توجه به نتایج این بخش می‌توان اذعان داشت که در سال 1380 در اثر حذف بخش بیمه در مقایسه با سال 1365 درصد بیشتری از تولید در اقتصاد از دست رفته است.
یزدان‌پناه و همکاران (2008) با بررسی رضامندی کشاورزان از بیمه محصولات کشاورزی نشان دادند که درباره کشاورزان بیمه‌گزار قبلی متغیرهای تعهد کشاورزان به بانک و کیفیت خدمات دریافتی، درباره کشاورزان بیمه‌گزار فعلی متغیرهای وجهه بانک کشاورزی در نزد کشاورزان و کیفیت خدمات دریافتی و درباره کل کشاورزان بیمه‌گزار متغیرهای وجهه بانک کشاورزی، کیفیت خدمات دریافتی و میزان غرامت دریافتی کشاورزان از بیمه عوامل اصلی مؤثر بر رضامندی کشاورزان به شمار می‌آیند. کرمی و همکاران (2008) با بررسی تعیین‌کننده‌های ادامه بیمه محصولات کشاورزی به این نتیجه رسیدند که میزان رضایت از بیمه، نگرش به بیمه، پاسخ‌گویی بانک به شکایات، میزان غرامت دریافتی، وجهه ظاهری بانک و میزان آگاهی از بیمه، مهم‌ترین سازه‌های اثرگذار بر ادامه بیمه به شمار می‌آیند. یکی از مباحث مهم در پذیرش بیمه، وضعیت درآمدی خانوار است. لطفی (2001) با بررسی ارتباط درآمد با تقاضای بیمه از طریق تئوری درآمدی کینز نشان داد که بخشی از درآمد فرد در جامعه صرف کالاها و خدمات جاری و بخش دیگر برای کالاها و خدمات بادوام از قبیل منزل، اتومبیل، جواهرات و از این قبیل صرف می‌شود. افراد زمانی بیمه تهیه می‌کنند که درآمد مناسبی داشته باشند. عوامل مؤثر بر درآمد ملی، رکود، تورم و تراز پرداخت‌ها بر میل متوسط به بیمه اثرگذار است. رشد اقتصادی و تراز پرداخت‌های مثبت (افزایش صادرات) میل متوسط به بیمه را افزایش می‌دهد. بیمه کالایی لوکس تلقی می‌شود و خانوارها زمانی که درآمد آن‌ها کفاف مخارج زندگی از قبیل بهداشت، درمان، تحصیل فرزندان و تأمین مسکن و از این قبیل را دهد، برای خرید بیمه اقدام می‌کنند.
با توجه به مطالب اشاره‌شده، می‌توان دریافت که در زمینه چالش‌های بیمه قالی‌بافی مستقیماً مطالعات جامعی صورت نگرفته است. همچنین جست‌وجوی منابع در پایگاه‌های داده‌ها مشخص کرد که در زمینه بیمه قالی‌بافی مطالعات مجزایی منتشر نشده است. در این راستا، هدف این پژوهش آن است که مشخص کند بافندگان روستایی شهرستان زنجان در مناطق مختلف این شهرستان تا چه حد تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند و با چه مشکلاتی در زمینه بیمه قالی‌بافی مواجه هستند. میزان آشنایی بافندگان با بیمه قالی‌بافی، تمایل به استفاده از بیمه و علل ادامه‌نیافتن بیمه قالی‌بافی را بررسی کرده‌اند. همچنین شکاف جنسیتی این پوشش را تحلیل کرده‌اند و نقش تشکل‌های بافندگان را در تحت پوشش قرارگرفتن بیمه‌شدگان بررسی می‌کنند.
روش‌شناسی تحقیق
این پژوهش از یک روش‌شناسی ترکیبی کمی و کیفی مبتنی بر مطالعه موردی و پیمایش استفاده کرده است. مطالعه موردی از طریق فنون کیفی گردآوری داده‌ها از قبیل تحلیل اسناد، گروه‌های متمرکز و مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته انجام شد. مشارکت‌کنندگان در مطالعه موردی عبارت بودند از: خانوارهای روستایی بافنده فرش ابریشمی و کنشگران بازار فرش ابریشم. بر اساس تحلیل اسناد پرونده‌های خانوارهای بیمه‌شده در اتحادیه فرش دستباف روستایی که نویسندگان این مقاله انجام دادند، در سال 1394، در 132 روستای شهرستان زنجان حداقل یک خانوار در هر روستا فرش‌باف (ابریشمی و غیرابریشمی) بود و از این میان در 83 روستا حداقل یک خانوار فرش ابریشمی می‌بافت. شایان ذکر است در بیشتر خانوارهای بافنده بررسی‌شده، فقط یک نفر در هر خانوار بیمه قالی‌بافی بود. برای تعیین مشارکت‌کنندگان روستایی در مطالعه موردی، انتخاب روستاها و افراد به‌طور هدفمند صورت گرفت، به گونه‌ای که روستاهایی با حداقل 6 خانوار فرش‌باف ابریشمی بیمه‌شده در این شهرستان انتخاب شدند (تعداد 23 روستا) و با استفاده از روش نمونه‌گیری گلوله برفی 90 خانوار به عنوان مطلع‌ترین افراد این روستاها انتخاب شدند. از طریق ارتباطات میان فردی در قالب گروه‌های متمرکز و مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته، بافندگان اصلی خانوار و در مواردی اعضای خانوار در این پژوهش شرکت کردند (تصویر شماره 1).

بررسی پرونده‌های بیمه‌شدگان فرش دستباف مشخص کرد که در سال 1393 و 3 ماه اول سال 1394، 3024 نفر بیمه‌شده فرش دستباف در شهر زنجان، روستاهای شهرستان زنجان و چند روستا در شهرستان ماهنشان و ایجرود وجود داشت که از این بین، تعداد بیمه‌شدگان فرش‌باف ابریشمی در سه بخش از شهرستان زنجان 515 نفر بود. با توجه به اینکه آمار دقیقی از کل بافندگان فرش ابریشم در این شهرستان وجود نداشت، ابتدا دو روستای مهم فرش‌باف ابریشمی انتخاب شدند تا از طریق آن‌ها تخمینی برای جمعیت بدون پوشش بیمه به دست آید. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده در مرحله اول پژوهش در مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند در دو روستای وننق و مشکین و انجام پایلوت تست پرسش‌نامه در دو روستای سهرین و ارمغانخانه، مشخص شد که تعداد بافندگان فرش ابریشم صرفاً به آمار بیمه‌شدگان محدود نمی‌شود و تخمین زده شد از کل خانوارهای بافنده فرش، حدود 40 درصد آن‌ها بیمه نشده‌اند. بنابراین، جامعه خانوارهای بافنده فرش ابریشم در شهرستان زنجان (بیمه‌شده وبیمه‌نشده) 858 خانوار تخمین زده شد.
بر این اساس، در مطالعه پیمایشی، بر اساس فرمول کریجیسی و مورگان (معادله 1)، حجم نمونه‌ 265 نفر با خطای 5 درصد محاسبه شد. بر اساس روش نمونه‌گیری طبقه‌ای این نمونه از 23 روستای مذکور گردآوری شدند.
n=s=x2NP(1-P)÷d2(N-1)+x2P(1-P)
χ2=3.841, q=0.5, p=0.5, d=0.05, N=858, n=265
χ2= مقدار کای اسکور (مجذور خی) جدول با درجه آزادی در سطح اطمینان مطلوب (3.841)؛ N= اندازه جامعه/ جمعیت؛ P= نسبت جامعه (فرض می‌شود 50/0 باشد، زیرا این موجب به حداکثر رساندن اندازه نمونه می‌شود)؛ d= درجه دقت که به صورت یک نسبت بیان می‌شود؛ معادله 1: تعیین حجم نمونه در پیمایش بر اساس فرمول کریجیسی و مورگان.

مهم‌ترین موضوعات مدنظر در پرسش‌ها و گردآوری شواهد عبارت بودند از: بررسی چالش‌های بافندگان در زمینه بیمه قالی‌بافی و مشکلات آنان در پذیرش و ادامه بیمه، همچنین بررسی نقش تشکل‌های مرتبط در زمینه فرش در ایجاد این مشکلات. به بیان دیگر، نه تنها مشکلات قالی‌بافان بررسی شد، بلکه به علل و عوامل ایجاد این مشکلات نیز توجه شد. در مطالعه موردی، اگرچه در ابتدا سؤالات مربوط به بیمه قالی‌بافی به صورت باز از بافندگان پرسش شد، در تجزیه‌وتحلیل بر مبنای نظریه بنیانی (Bryman, 2012; Charmaz, 2011; Charmaz, 2014)مشکلات بافندگان در ابعاد مختلف طبقه‌بندی شد. همچنین به منظور تحلیل بهتر چالش‌ها و مشکلات، داده‌ها آزمون شدند. علاوه بر این در تحلیل داده‌ها از شیوه‌ی کدبندی‌ها، مفهوم‌سازی و نقل گفته‌های مشارکت‌کنندگان استفاده شد. بر اساس نظریه بنیانی، تجزیه‌وتحلیل داده‌ها مطابق تصویر شماره 2 در چند مرحله به شرح زیر انجام گرفت:

در مرحله اول، سؤال پژوهش مطرح شد، اینکه در روستاهای شهرستان زنجان، تعداد بافندگان بیمه‌شده فرش‌باف ابریشمی چه تعداد هستند؟ در مرحله دوم، با توجه به موضوع پژوهش نمونه‌گیری مبتنی بر نظریه انجام شد، بدین منظور به نهادهای فعال در زمینه فرش از قبیل اداره بازرگانی، اداره تأمین اجتماعی، اتحادیه روستایی فرش دستباف مراجعه شد، ولی نتایج نشان داد که هیچ‌یک از نهادهای مربوطه آمار دقیقی از تعداد بیمه‌شدگان فرش‌باف به تفکیک هر بخش و دهستان ندارند. از این رو پس از پیگیری‌های متعدد و هماهنگی با رئیس اتحادیه روستایی فرش دستباف، به منظور بررسی اسناد بیمه‌شدگان در شهرستان زنجان به اتحادیه روستایی مراجعه شد. پس از بررسی اسناد، آماری از بیمه شدگان به دست آمد، سپس به تفکیک هر روستا و بخش، همچنین جنس نرخ آمار بیمه‌شدگان وارد نرم‌افزار Excel شد. طبق نتایج حاصل از این بخش با دو روستا که از نظر تعداد بیمه‌شدگان فرش ابریشم بیشتر بودند، مصاحبه شد. از این رو دو روستای مشکین و وننق برای نمونه انتخاب شدند.
در مرحله سوم، با استفاده از سؤالات بازطراحی‌شده توسط گروه پژوهش، با نمونه‌ مدنظر به صورت انفرادی یا گروهی در گروه‌های متمرکز مصاحبه و داده‌ها جمع‌آوری شد. در مرحله چهارم، نتایج بر اساس موضوع به دست آمد و نتایج کدبندی شد. برای مثال در جدول شماره 1 برخی نتایج حاصل از مصاحبه با روستاییان به دلیل محدودیت تعداد صفحات مقاله کدبندی شده‌اند. منظور از کدبندی نتایج، یعنی تجزیه‌وتحلیل نتایج حاصل از مصاحبه و کشف ایده مهم و نام‌گذاری آن ایده به عنوان کد.


مرحله 4 الف، استخراج یا ساخت مفاهیم: با استفاده از کدهای به‌دست‌آمده، مفاهیم استخراج شد. برای مثال با استفاده از کدهای حاصل در جدول شماره 1 این مفاهیم حاصل شد: نظارت نامناسب اتحادیه و اداره تأمین اجتماعی بر وضعیت بیمه‌شدگان، رعایت‌نشدن عدالت در بیمه‌کردن بافندگان، ناتوانی مالی خانوار بافنده به عنوان مهم‌ترین مشکل در استفاده و ادامه پرداخت بیمه الی‌بافی و ایجاد شکاف جنسیتی. منظور از مفهوم‌سازی در این مرحله یعنی ساخت واژه‌هایی برای نام‌گذاری جداگانه پدیده‌ها، حوادث و وقایع. 

طی انجام پژوهش، مراحل 1 تا 4 به صورت مستمر تکرار شد. ممکن بود بخشی از سؤالات فراموش شود یا طی انجام پژوهش سؤال ایجاد شود. در این حالت به روستاییان و بافندگان دوباره مراجعه شد یا تماس صورت گرفت. در نهایت مفاهیم طبقه‌بندی شدند (مرحله 5 الف)، مقوله‌ها در سطحی بالاتر از مفاهیم بوده و در حقیقت حاصل گروه‌بندی مفاهیم هستند. با توجه به مفاهیم ذکرشده در مرحله قبل، مقوله‌ها در جدول شماره 1 حاصل شد.
بعد از آنکه تقسیم‌بندی مفاهیم کامل شد (مرحله 6 اشباع‌شدن طبقه‌ها)، ارتباطات بین طبقه‌ها مشخص شد (مرحله 7 بررسی ارتباطات بین طبقه‌ها). برای مثال ناتوانی مالی بافندگان و نظارت نامناسب اتحادیه سبب ایجاد مشکلاتی از قبیل تحت پوشش بیمه قرارنگرفتن بسیاری از بافندگان و بیمه‌نشدن بافندگان اصلی در خانوار می‌شود. لغو بیمه برخی از بافندگان به اشتباه و بیمه‌شدن برخی از روستاییان در صورتی که بافنده نیستند. پس از بررسی ارتباطات بین طبقه‌ها، فرضیه‌سازی انجام شد (مرحله 7 الف). منظور از فرضیه‌سازی در این مرحله، ساخت روابط تعمیم یافته از مقوله‌ها و مفاهیم آن است. برای مثال، این نتیجه به دست آمد که اکثر خانوارهای بافنده که بافت فرش شغل اصلی آنان است، توان مالی کافی ندارند. در بیشتر موارد بافندگان توان عضویت در بیمه قالی بافی را ندارند یا در مواردی سرپرست خانوار که بافنده اصلی نیست، از این بیمه استفاده می‌کند و این خود سبب ایجاد شکاف جنسیتی در بیمه‌شدگان می‌شود. همچنین در صورتی که بافندگان بتوانند از مانع اتحادیه نیز عبور کنند، به دلیل ناتوانی مالی، قادر به ادامه پرداخت حق بیمه نخواهند بود و بیمه آنان نیز لغو می‌شود.
مرحله 8، نمونه‌گیری مجدد مبتنی بر نظریه: برای بررسی سؤال پژوهش در مناطق دیگر، بر مبنای نظریه دوباره نمونه‌گیری انجام شد و علاوه بر دو روستای بررسی‌شده در 21 روستای دیگر سؤال پژوهش مطرح شد.
مرحله 9 جمع‌آوری داده‌ها: در این مرحله پس از جمع‌آوری داده‌ها و کدبندی و ساخت مفاهیم و طبقه‌بندی آن‌ها، پژوهشگران علاوه بر مشکلات ذکرشده از قبیل ناتوانی مالی بافندگان و عدم نظارت مناسب اتحادیه، متوجه مشکلات دیگری از قبیل خدمات نامناسب بیمه برای بافندگان، و بیمه‌نکردن بافندگان توسط اتحادیه به دلیل پرشدن ظرفیت بیمه‌شدگان شدند. پس از اشباع مطالب مورد نیاز، مرحله 10 یعنی اشباع‌شدن طبقه‌ها، طبقه‌بندی‌ها و فرضیه‌سازی انجام شد. در مرحله 11، آزمون فرضیه‌ها، فرضیه‌های جدید با فرضیه‌های حاصل از مرحله (7 الف) مقایسه شد و فرضیه‌هایی که یکدیگر را تأیید می‌کردند و یکسان بودند قبول و فرضیه‌های خلاف یکدیگر رد شدند. برای مثال، یکی از فرضیات در این مرحله این بود که ناتوانی مالی بافندگان علاوه بر ایجاد شکاف جنسیتی در بیمه‌شدگان و ادامه‌ندادن بافندگان به پرداخت حق بیمه، سبب بی‌میل‌ورغبتی به ادامه بافت می‌شود. همچنین نظارت نامناسب اتحادیه علاوه بر ایجاد حس بی‌اعتمادی بافندگان نسبت به اتحادیه و بی عدالتی در بیمه‌شدگان سبب شده است تا افرادی که باید بیمه شوند، از آن محروم شوند. (مرحله 11 الف، نظریه قائم‌به‌ذات). منظور از این نظریه، ارتباط بین مفاهیم و دیدگاه‌هایی است که از نتایج به دست آمده است و مراحل اولیه خود را طی می‌کند. این نظریه در صورتی که بتواند در مناطق دیگر نیز بررسی و تأیید شود، می‌تواند به عنوان نظریه رسمی مطرح شود. در بخش بعد نتایج ارائه‌شده به‌طور مبسوط نظریه اولیه یا قائم‌به‌ذات مربوط به مشکلات بافندگان در خصوص بیمه قالی‌بافی آمده است.

در بخش کمی، روش‌شناسی توصیفی‌مقایسه‌ای با بهره‌گیری از روش‌شناسی پیمایشی و فنون مصاحبه‌های ساختارمند به کار گرفته شد. برای تعیین روایی محتوایی و ظاهری پرسش‌نامه در بخش کمی، ابتدا پرسش‌نامه با استفاده از چارچوب نظری، مباحث دوره‌ آموزشی فرش دستباف، نتایج مطالعات کیفی و مطالعات پیشین انجام‌شده، به ویژه پرسش‌نامه‌ مربوط به مطالعه‌ کرمی دهکردی (2015) و انارکی (2012) تهیه شد و سپس درباره پرسش‌نامه در پانل تخصصی متشکل از پژوهشگران بحث شد که پس از اعمال پیشنهادهای مربوط، پرسش‌نامه تصحیح شد. برای تعیین پایایی پرسش‌نامه، 30 نفر از بافندگان فرش ابریشمی در دو روستای ارمغانخانه و سهرین انتخاب شدند و با آن‌ها مصاحبه شد. ابتدا خوانایی و قابلیت فهم سؤالات، گزینه‌ها و مقیاس‌ها بین پاسخ‌گویان بررسی شد و بعد ثبات پاسخ‌ها مشخص شد.
یافته‌ها
تفاوت جغرافیایی و ویژگی‌های مناطق بررسی‌شده بر اساس نسبت افراد بیمه‌شده
مناطق روستایی مطالعه‌شده در سه بخش از شهرستان زنجان شامل بخش مرکزی، زنجانرود و قره‌پشتلو قرار داشتند. فاصله بین روستاهای مورد مطالعه از مرکز استان و شهرستان متفاوت بود. نزدیک‌ترین روستاها در فاصله 11 تا 25 کیلومتر و دورترین آن‌ها در فاصله 66 تا 80 کیلومتر از مرکز استان و شهرستان قرار داشتند. زمان طی‌شده با وسیله نقلیه بین شهر زنجان و هریک از روستاها نیز از 14 دقیقه تا 68 دقیقه متفاوت بود. نزدیک‌ترین روستاها در بخش مرکزی شهرستان و دورترین روستاها در بخش زنجانرود و قره‌پشتلو قرار داشتند. مناطق بررسی‌شده از نظر وضعیت طبیعی جزو مناطق کوهستانی‌دشتی طبقه‌بندی می‌شدند.
تا زمان انجام این بررسی اتحادیه روستایی فرش دستباف یا اداره بازرگانی، هیچ گونه آمار مشخصی از تعداد بیمه‌شدگان به تفکیک روستا و شهرستان اعلام نکرده بود، ولی اسناد بیمه خانوارهای متقاضی در سال 1393 و 3 ماه اول 1394 در این اتحادیه وجود داشت که پژوهشگران آن‌ها را تحلیل کردند. تحلیل اسناد بیمه قالی‌بافی (همه نوع فرش) در تمامی روستاهای شهرستان زنجان نشان داد که در سه شهرستان زنجان، ایجرود و ماهنشان 3024 بافنده بیمه‌شده وجود دارد. به منظور اینکه مشخص شود که تا چه حد این آمار صحت دارد و تا چه حد بافندگان فرش ابریشم تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند، وضعیت بیمه بافندگان فرش ابریشم ابتدا در دو روستای وننق و مشکین و پس از آن در 21 روستای دیگر بررسی شد. آمار استخراج‌شده از پرونده‌های اتحادیه فرش دستباف روستایی در این 23 روستا در جدول شماره 2 آمده است که نشان‌دهنده 395 نفر بیمه‌شده فرش‌باف است.

نتایج حاصل گروه‌های متمرکز و مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند درباره وضعیت بیمه فرش‌بافان ابریشمی در دو روستای وننق و مشکین نشان داد که در دو روستای مذکور، حدود 40 درصد از بافندگان فرش ابریشمی تحت پوشش بیمه قالی‌بافی قرار نگرفته‌اند. در مرحله دوم مطالعه موردی در 23 روستای مذکور، مصاحبه‌ها و گروه‌های متمرکز با افراد کلیدی روستا تشکیل شد و ابتدا خانوارهای فرش‌باف درون هر روستا مشخص و فهرست شدند. با توجه به اینکه قبلاً فهرست افراد بیمه‌شده از پرونده‌های اتحادیه فرش دستباف روستایی استخراج شده بودند، این امکان ایجاد شد که فرش‌بافان بیمه‌شده از غیربیمه‌شده جدا شوند. سپس از طریق پیمایش و پرسش‌نامه، با خانوارهای بیمه‌شده و بیمه‌نشده به تفکیک مصاحبه شد. ابتدا برای مشخص‌شدن وضعیت فرش‌باف‌بودن یا نبودن افراد ثبت‌شده به صورت تلفنی یا رودررو با تمامی بیمه‌شدگان مصاحبه سریع صورت گرفت. نتایج حاصل از بررسی پژوهشگران نشان داد که تعداد فرش‌بافان ابریشمی بیمه‌شده با آمار اتحادیه متفاوت بود. تعداد بیمه‌شدگان اتحادیه 395 نفر گزارش شد، در حالی که فرش‌بافان واقعی بیمه‌شده 372 نفر بودند. همچنین 2167 نفر از خانوارهای فرش‌باف تحت پوشش بیمه قرار نگرفته بودند. بنابراین می‌توان دریافت که 3/85 درصد خانوارهای فرش‌باف از بیمه قالی‌بافی استفاده نمی‌کردند. نسبت فرش‌بافان ابریشمی بیمه‌شده نیز در سه بخش زنجانرود، قره‌پشتلو و مرکزی متفاوت بود. در 13 روستای مطالعه‌شده در بخش قره‌پشتلو که بیشترین فرش‌بافان را داشت، تنها 9/13 درصد از خانوارها تحت پوشش بیمه قالی‌بافی قرار داشتند، در حالی که در بخش زنجانرود این نسبت 8/26 درصد محاسبه شد. در بخش مرکزی نیز نسبت بیمه‌شدگان به 7/14 درصد رسید.
تفاوت میانگین نسبت خانوارهای بافنده به کل خانوار در هر بخش مطابق جدول شماره 2 که برابر با 12/44 است، با میانگین ذکرشده در جدول شماره 3 که برابر با 02/46 است، به دلیل تفاوت در نحوه‌ محاسبه است؛ به این صورت که در جدول شماره 1 متوسط‌گیری از خود اعداد است، در حالی که در جدول شماره 3 متوسط‌گیری از درصدهاست. داده‌های حاصل از جمعیت بیمه‌شده و بیمه‌نشده فرش‌باف نشان می‌دهد که به طور کلی از 5755 خانوار ساکن در 23 روستای مطالعه‌شده، 2539 خانوار فرش‌باف هستند. به منظور تحلیل مقایسه‌ای خانوارهای فرش‌باف و بیمه‌شدگان در بخش‌های مختلف، داده‌های 23 روستا وارد نرم‌افزار SPSS شدند. مقایسه نسبت خانوارهای فرش‌باف به کل خانوارهای ساکن روستاها بر حسب سه بخش‌ مختلف شهرستان با کمک آزمون F (جدول شماره 3) نشان داد که تفاوت بین درصد بافندگان در بخش‌های مختلف با احتمال 99 درصد معنی‌دار است (598/14=F). نتایج آزمون LSD نشان داد که نسبت خانوارهای فرش‌باف در بخش قره‌پشتلو به طور معنی‌داری بیشتر از دو بخش دیگر است، در حالی که تفاوت میانگین درصد خانوارهای فرش‌باف بین دو بخش مرکزی و زنجانرود معنادار نبود. بیشتربودن نسبت بافندگان بخش قره‌پشتلو نسبت به دیگر مناطق را می‌توان ناشی از شرایط اقلیمی و پایین‌بودن میزان زراعت و دامداری در این منطقه دانست که موجب شده است فرش‌بافی اهمیت زیادی در تأمین معیشت خانوارهای روستایی داشته باشد.

همچنین به منظور مقایسه نسبت خانوارهای فرش‌باف بیمه‌شده به کل خانوارهای فرش‌باف در سه بخش‌ مختلف نتایج حاصل از آزمون Leven، اجازه استفاده از آزمون F را نداد. به همین منظور از آزمون کروسکال والیس برای مقایسه نسبت خانوارهای فرش‌باف بیمه‌شده استفاده کردیم. نتایج حاصل از بررسی جدول شماره 4 نشان داد که تفاوت بین بخش‌های مختلف درباره بیمه قالی‌بافی معنادار نیست. میانگین خانوارهای بیمه‌شده در بخش مرکزی بیشتر از دو بخش دیگر است، در حالی که تفاوت میانگین درصد خانوارهای بیمه‌شده بین دو بخش مرکزی و زنجانرود تفاوت چندانی ندارد و بخش مرکزی بیشتترین میزان بیمه‌شده و بخش قره‌پشتلو کمترین میزان را دارد. مقایسه نتایج حاصل از این آزمون با میزان فاصله از شهر در هریک از بخش‌های مذکور نشان داد که با توجه به زیادبودن مسافت تا شهر در بخش قره‌پشتلو و در تعدادی از روستاهای بخش زنجانرود، در مناطقی که با شهر فاصله بیشتری دارند، میزان بافندگانی که از خدمات بیمه قالی‌بافی استفاده کرده‌اند، کمتر از مناطقی است که با شهر فاصله‌ کمی دارند.


شکاف آمار اتحادیه و وضعیت موجود بافندگان تحت پوشش بیمه قالی‌بافی
تحلیل اسناد پرونده‌های بیمه‌شدگان در اتحادیه روستایی فرش دستباف نشان داد که از 5755 خانوار روستایی ساکن در 23 روستای شهرستان زنجان، 2539 خانوار فرش‌باف ابریشمی بودند (حدود 44 درصد) و از این میان تنها 395 نفر بیمه فرش ابریشمی داشتند که حاکی از تحت پوشش قرارگرفتن 4/15 درصد بافندگان فرش ابریشم است. نتایج مصاحبه با بیمه‌شدگان در 23 روستای شهرستان زنجان نشان داد که آمار بیمه‌شدگان فرش‌باف واقعی 372 نفر (7/14 درصد) بود و 23 نفر از بیمه‌شدگان قالی‌باف نبودند. به منظور مقایسه دو نسبت از بیمه‌شدگان از آزمون t جفت‌شده طبق جدول شماره 5 استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که اختلاف معنی‌داری بین آمار اتحادیه و بررسی انجام‌شده در مناطق روستایی توسط پژوهشگران با احتمال بالای 99 درصد اختلاف وجود دارد. بررسی تعداد بیمه‌شدگان نشان داد که از بین بیمه‌شدگان اتحادیه به عنوان بافنده فرش ابریشمی، 372 نفر در 23 روستای مذکور بافنده فرش بودند، در حالی که 23 نفر از بیمه‌شدگان فرش‌باف نبودند؛ اگرچه ممکن بود در سال‌های گذشته فرش‌باف بوده باشند. این نشان می‌دهد که اتحادیه در بیمه‌کردن این افراد دقت لازم را نداشته است. برخی مردم معتقد بودند که این افراد غیربافنده به دلیل هم روستایی‌بودن یا روابط خویشاوندی با کارکنان اتحادیه بیمه شده‌اند.

بررسی بیمه‌شدگان بر اساس جنسیت و وجود یا نبود شکاف جنسیتی در بیمه ‌قالی‌بافی
در بخش کمی پژوهش، با استفاده از ابزار پرسش‌نامه، بافندگان را در هر روستا بر حسب جنسیت مشخص کردند، پس از آن وضعیت بیمه در هر خانوار بر اساس جنسیت بررسی شد، سپس به منظور مقایسه بین افراد بافنده و بیمه‌شده در هر خانوار در هر یک از روستاها درصد بافندگان را برحسب جنسیت مشخص کردیم. به منظور بررسی بیمه‌بودن یا نبودن بافندگان بر اساس جنسیت مطابق جدول شماره 6، دوبه‌دو مقایسه شدند. مقایسه درصد بافندگان و بیمه‌شدگان زن در هر روستا نشان داد که تفاوت معنی‌داری بین بافندگی و بیمه‌شدن در بین زنان وجود دارد که به طور متوسط در 23 روستای مطالعه‌شده، 3/95 درصد بافندگان زن هستند، در حالی که تنها 7/23 درصد آن‌ها بیمه شده‌اند و برعکس در بین مردان می‌توان مشاهده کرد که تنها 7/4 درصد از بافندگان مرد بوده‌اند، ولی 3/76 درصد بیمه‌شدگان مرد هستند. علاوه بر این، مقایسه درصد بیمه‌شدگان مرد و درصد بیمه‌شدگان زن این تفاوت معنی‌دار را نشان داد. بنابراین می‌توان گفت که در حالی که بافندگان عمدتاً زنان هستند، ولی مردان بیشتر از خدمات بیمه قالی‌بافی در خانوارها استفاده کرده‌اند و زنان یعنی بافندگان اصلی، کمتر تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند.


شناخت و تمایل بافندگان به بیمه قالی‌بافی
دیدگاه‌های بافندگان در زمینه شناخت و تمایل به استفاده از بیمه قالی‌بافی مطابق جدول شماره 7 آورده شده است. بررسی دیدگاه‌های بافندگان در مناطق روستایی مختلف نشان داد که روستاییان با بیمه قالی‌بافی و مزایای آن آشنا هستند و تمایل زیادی به استفاده از این بیمه دارند.

دلایل استفاده‌نکردن از بیمه قالی‌بافی و ادامه‌ندادن آن
با توجه به نتایج حاصل از جدول شماره 7 و مقایسه آن با میزان بیمه‌شدگان، نتایج نشان داد که درصد زیادی از بافندگان با وجود تمایل به بیمه قالی‌بافی و شناخت مزایای آن، تاکنون تحت پوشش بیمه قالی‌بافی نبوده‌اند و در مواردی بافندگان بیمه‌شده، از بیمه قالی‌بافی خارج شده‌اند. به این منظور دیدگاه‌ها و نظرات بافندگان در زمینه بیمه قالی‌بافی مطابق جدول شماره 8 بررسی شد.

طبق نتایج حاصل از جدول شماره 8، بافندگان در استفاده از بیمه قالی‌بافی و ادامه پرداخت بیمه قالی‌بافی مشکل دارند. نتایج نشان داد که مهم‌ترین دلیل استفاده‌نکردن بافندگان از بیمه قالی‌بافی ناتوانی مالی آنان است که با وجود سهم حق بیمه کم، بیمه قالی‌بافی، بسیاری از بافندگان توان پرداخت آن را ندارند. در این زمینه، یکی از بافندگان بیمه‌نشده در روستای لگاهی بیان کرد: «بیشتر قالی‌بافان نمی‌توانند از بیمه قالی‌بافی استفاده کنند، زیرا توان پرداخت حق‌بیمه را ندارند. ما نمی‌توانیم هر سه ماه یک‌بار حدود 150 هزار تومان به بیمه پرداخت کنیم.» همچنین در مواردی ناتوانی مالی سبب شده بود تا به دلیل پرداخت‌نکردن حق بیمه، بیمه قالی‌بافی آنان لغو شود و در مواردی سبب ایجاد شکاف جنسیتی در بیمه‌شدگان شده بود.

دلیل بعدی قوانین سخت برای بیمه بیان شد. طبق قوانین افراد بالای 50 سال حق استفاده از بیمه قالی را نداشتند، در حالی که نسبت قابل توجه‌ای از بافندگان بیش از 50 سال داشتند و از کودکی به این کار اشتغال داشتند. همچنین از دلایل دیگر طبق نظر بافندگان، شفافیت‌نداشتن اتحادیه در بیمه‌کردن روستاییان است که باعث شده است افرادی بیمه قالی‌بافی شوند که قالی‌باف نبودند و بالعکس بافندگانی که حق استفاده از این بیمه را دارند، به دلیل نبود بودجه محروم بمانند.
نظارت بر وضعیت بیمه‌شدگان در یک سال اخیر به دستور مرکز ملی فرش، توسط دو نهاد تأمین اجتماعی و اتحادیه روستایی فرش دستباف انجام می‌گیرد. نظارت‌های سرزده اداره تأمین اجتماعی و اتحادیه، بدون اطلاع خانوار، برای راست‌آزمایی قالی‌باف‌بودن بافنده بیمه‌شده سبب شده بود که در هنگام مراجعه بازرس افراد در خانوار حضور نداشته باشند و در نتیجه، بیمه تعدادی از بافندگان قبلاًبیمه‌شده بدون دلیل موجه لغو شود. یکی از بافندگان در روستای همایون گفته است: «چندماه پیش اتحادیه بدون اطلاع ما، مأموری را به روستا فرستاده بود تا فرش افرادی را که بیمه قالی‌بافی هستند، بازرسی کند. من در منزل نبودم. از همسایه‌ها سؤال کرده بود و یکی از همسایگانی که با ما اختلاف داشت، به دروغ گفته بود که ما فرش نداریم و فرش‌باف نیستیم، در حالی که همه می‌دانند ما از کودکی فرش می‌بافیم و از همین طریق امرار معاش می‌کنیم.»

یکی از بافندگان در روستای ولیاران گفته است: «در روستا همه می‌دانند که من فرش‌باف هستم، ولی وقتی اتحادیه برای نظارت آمد، من آن روز فرش بر روی دار نداشتم، علت آن هم ناتوانی مالی بود. ولی اتحادیه به گفته‌های من توجه نکرد و بیمه من را لغو کرد.» همچنین در مواقع حضور‌نداشتن بافنده در منزل، اتحادیه در بازدید خود صرفاً به گفته‌های همسایه‌ها اکتفا می‌کرد. بنابراین در موارد وجود اختلاف بین برخی از خانوارها، ممکن بود حقیقت بیان نشود و برخی بافندگان از بیمه محروم شوند.
اگرچه قالی‌بافان از مزایای بیمه باخبر بودند، موارد مذکور باعث بی‌اعتمادی افراد به اتحادیه و تمایل‌نداشتن به استفاده از این خدمات شده بود. از نظر آن‌ها بیمه خدمات خوبی برای قالی‌بافان نداشت. اکثر بافندگان دچار ضعف چشم بودند، ولی بیمه هزینه‌ کامل خرید عینک را پرداخت نمی‌کرد. یکی از بافندگان گفته است: «قوانین بیمه اصلاً مناسب نیست. بیمه باید قوانینی داشته باشد که از بافندگان از کار افتاده حمایت کند». یکی از بافندگان روستای دیزج‌آباد عنوان کرد: «همسرم بیمه قالی‌بافی بود، ولی چند ماهی است که به خاطر بیماری دیگر توان بافت را ندارد، حتی به خاطر هزینه‌های سنگین بیمارستان توان پرداخت حق بیمه را نیز نداریم، ولی من همچنان فرش‌بافی می‌کنم و از این طریق امرار معاش می‌کنیم، با وجود این اتحادیه بدون توجه به این مسائل بیمه ما را لغو کرد.» دلیل دیگر برای استفاده‌نکردن از بیمه قالی‌بافی توسط بافندگان، عضویت در بیمه روستایی و اجتماعی و از این قبیل بود. بافندگانی که قبلاً بیمه روستایی، اجتماع یا هر بیمه دیگری داشته‌اند، برای استفاده از بیمه قالی‌بافی باید از بیمه قبلی خود انصراف می‌دادند و در صورت استفاده از بیمه قالی‌بافی، تمام حق بیمه‌هایی که تا آن زمان فرد مدنظر پرداخت کرده بود، باید بدون برگشت مبالغ به فرد باطل می‌شد. به همین دلیل افرادی که از بیمه‌های دیگر استفاده می‌کردند، تمایل به استفاده از بیمه قالی‌بافی نداشتند.

با بررسی بیمه‌های دیگر مشخص شد که در نمونه مطالعه‌شده بافندگان روستایی در بیمه‌های دیگر از قبیل بیمه روستایی و اجتماعی نیز عضویت دارند که آمار دقیق میزان بیمه‌شدگان در جدول شماره 9 شرح داده شده است. بررسی مفاهیم حاصل از دیدگاه‌های بافندگان در زمینه بیمه قالی‌بافی و مقوله‌بندی آنان‌، روابط بین مشکلات بیمه قالی‌بافی و بافندگان به شرح تصویر شماره 3 است.

 

بیمه قالی‌بافی با مشکلاتی از قبیل شکاف جنسیتی در بیمه‌کردن، شکاف آمار اتحادیه با آمار واقعی بیمه‌شدگان، تأثیر ویژگی‌های جغرافیایی منطقه در بیمه‌شدن قالی‌بافان و استفاده‌نکردن از بیمه قالی‌بافی توسط برخی از بافندگان و در مواردی ادامه‌ندادن پرداخت حق بیمه توسط عده‌ای از بیمه‌شدگان مواجه است. بررسی علل استفاده‌نکردن و ادامه‌ندادن پرداخت بیمه قالی‌بافی توسط بافندگان نشان داد که بافندگان با برخی چالش‌ها در این زمینه مواجه‌اند. یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین چالش‌ها در این زمینه ناتوانی مالی خانوارهای بافنده است. ناتوانی مالی سرپرست خانوار باعث می‌شود که سرپرست خانوار به دلیل نبود منابع مالی کافی فقط خود را بیمه کند و از بیمه‌کردن دیگر اعضای خانواده خود که بافندگان اصلی هستند، خودداری کند. این خود سبب شکاف جنسیتی می‌شود. همچنین ناتوانی مالی علاوه بر استفاده‌نکردن از بیمه قالی‌بافی در مواردی سبب ادامه‌پیدانکردن پرداخت حق بیمه می‌شود.

بحث و نتیجه‌گیری
با توجه به نقش کلیدی و مهم بیمه قالی‌بافی در تأمین امنیت خانوارهای روستایی فرش‌باف و کسب اطمینان از آینده شغلی خود و ایجاد انگیزه برای ادامه فعالیت، اهمیت بررسی مشکلات و چالش‌های پیش‌روی بافندگان در استفاده از آن مشخص می‌شود. بررسی چالش‌های پیش‌روی بافندگان فرش‌باف ابریشمی در شهرستان زنجان نشان داد که میزان بیمه‌شدگان در سه بخش شهرستان زنجان باهم اختلاف معنی‌داری داشته‌اند؛ در منطقه قره‌پشتلو به دلیل شرایط اقلیمی این منطقه بافت فرش اهمیت زیادی دارد و بافندگان زیادی در آنجا هستند، در حالی که تعداد بیمه‌شدگان در این بخش در مقایسه با بخش‌های دیگر کم است که یکی از مهم‌ترین دلایل آن فاصله زیاد روستاهای این بخش با شهر است. در حالی که بیشترین بیمه‌شدگان در بخش مرکزی قرار داشتند که فاصله‌ کمی با شهر دارد. همچنین نتایج نشان داد که اختلاف معنادار بین تعداد بافندگان و بیمه‌شدگان وجود دارد که تعداد زیادی از بافندگان از خدمات بیمه بهره‌مند نشده‌اند. بافندگان با مزایای بیمه آشنا بوده و شناخت کافی دارند که این عامل نقش مهمی در استفاده از خدمات بیمه قالی‌بافی دارد، این یافته با نتایج حاصل از مطالعه‌ شفیعی‌زاده، مجردی و کرمی‌دهکردی (2015)، با توجه به اینکه به منظور نهادینه‌سازی بیمه باید اطلاع‌رسانی مناسب انجام گیرد که در این زمینه بافندگان اطلاعات لازم را دارند، ولی در زمینه استفاده از آن با مشکلاتی مواجه است که این مشکلات به‌نوبه‌خود سبب ایجاد مسائل دیگر شده است.
بافندگان با چند نوع از مشکلات مواجه هستند. یکی از مهم‌ترین مشکلات بافندگان در این زمینه، ناتوانی مالی آنان برای پرداخت حق‌بیمه است که در مواردی سبب ناتوانی آنان در پرداخت حق‌بیمه و لغو آن شده است. این مورد همچنین سبب شده است که سرپرست خانوار به دلیل نداشتن توان مالی کافی برای بیمه‌کردن اعضای خانوار بافنده فقط خود اقدام به این کار کند و سبب ایجاد شکاف جنسیتی در بیمه‌شدگان شود. این یافته با نتایج حاصل از مطالعه لطفی (2001)، در خصوص ارتباط بیمه با وضعیت درآمدی خانوار تطابق دارد. این یافته با نتایج حاصل از بخش کمی پژوهش درباره بررسی وضعیت بیمه‌شدگان براساس جنسیت و مقایسه آن با جنسیت بافندگان هم‌خوانی دارد. طبق نتایج، اکثریت بافندگان در مناطق روستایی مطالعه‌شده زنان و دختران هستند، ولی بررسی جنسیت بیمه‌شدگان در این مناطق نشان داد که بیشترین تعداد بیمه‌شدگان مردان هستند. این یافته نیز با نتایج حاصل از مطالعه‌ براتی و عریضی (1394) مبنی بر وجود شکاف دستمزدی مبتنی بر جنسیت که زنان دریافتی کمتری از خدمات صنایع کشور دارند، تطابق دارد.
از نتایج دیگر حاصل‌شده در زمینه مشکلات بافندگان می‌توان به قوانین سخت بیمه اشاره کرد که این عامل یکی از مهم‌ترین مشکلات در زمینه بیمه قالی‌بافی است. قوانین بیمه از قبیل سن بافندگان، نظارت‌های سرزده و نادرست اتحادیه و بیمه، خدمات نامناسب بیمه برای بافندگان بیمه‌شده که سبب بی‌رغبتی بافندگان دیگر برای استفاده از این بیمه، ایجاد حس نفرت به نهادهای مرتبط از قبیل اتحادیه و بیمه و تحت پوشش قرارنگرفتن بخش اعظمی از بافندگان که سن بالایی دارند و بی‌علاقه شدن به ادامه فعالیت می‌شود. این یافته با نتایج حاصل از مطالعه‌ جهانگرد (2011) در زمینه نقش بیمه در ادامه فعالیت تولیدی همخوانی دارد. همچنین از عوامل مهم دیگر حق بیمه تعیین‌شده برای بیمه قالی‌بافی است. از آنجا که بافندگان روستایی درآمد ثابتی ندارند و درآمدشان پس از فروش فرش و هر چندماه و در مواردی ممکن است یک یا دو سال به طول بینجامد، توان پرداخت حق‌بیمه هر سه ماه یک‌بار را ندارند و این خود سبب کاهش میل بافندگان برای استفاده از بیمه قالی‌بافی شده است. همچنین بیمه قالی‌بافی خدمات مناسبی برای بافندگان ارائه نکرده است، به گونه‌ای که در زمان بیماری و ناتوانی پرداخت حق‌بیمه هیچ حمایتی نمی‌کند و حتی هزینه‌ پرداخت عینک را نیز فراهم نمی‌کند که این عامل سبب بی‌رغبتی افراد به بیمه قالی‌بافی شده است. این یافته با نتایج حاصل از مطالعه‌ کرمی، زمانی و کشاورز (2008)، همچنین یزدان‌پناه، زمانی و رضایی‌مقدم (2008) در زمینه‌ نقش کیفیت خدمات دریافتی و میزان غرامت دریافتی در ایجاد رضایت از بیمه که در نهایت سبب ادامه بیمه خواهد شد، مطابقت دارد.
دسته‌ی دیگری از مشکلاتی که در زمینه بیمه قالی‌بافی وجود دارد، شفافیت‌نداشتن اتحادیه است. اتحادیه به عنوان واحد و تشکل مردمی باید با هدف ایجاد عدالت و حمایت از بافندگان آن‌ها را بیمه کند، ولی بررسی نتایج حاصل از بیمه قالی‌بافان نشان داد که اتحادیه در حدود 92/11 درصد در بیمه کردن بافندگان دقت لازم را نکرده است که بنا به گفته‌ عده‌ای از بافندگان اتحادیه تعدادی از افرادی را که فرش‌باف نیستند، به دلیل روابط خانوادگی و روستایی بیمه کرده است. این در حالی است که حدود 44 درصد از خانوارهای 23 روستای مذکور بافنده فرش‌باف ابریشم هستند، ولی کمتر از 15 درصد آن‌ها از خدمات بیمه قالی‌بافی استفاده کرده‌اند. این مشکل یکی از مهمترین عواملی است که سبب بی‌اعتمادی بافندگان به اتحادیه شده است که در نهایت سبب می‌شود بافندگان در مسائل مختلف از قبیل تهیه نهادهای فروش و بازاریابی محصولات خود به اتحادیه مراجعه نکنند و در نهایت سبب افزایش حضور دلالان و افراد واسطه‌ای در این صنعت می‌‌شود.
با توجه به مسائل مطرح‌شده، پیشنهاد می‌شود که بخش دولتی بر فعالیت اتحادیه نظارت داشته باشد تا با بازنگری در بیمه‌شدگان افرادی که واقعاً حق استفاده از آن را دارند، بهره‌مند

شوند. همچنین اتحادیه با رفع خطاهای موجود در بیمه‌کردن قالی‌بافان در زمینه کسب اعتماد بافندگان تلاش کند. گرچه طبق نتایج خطای اتحادیه در حدود 7/0 درصد است، اما چون سبب بی‌اعتمادی روستاییان به تشکل‌ها شده است، اهمیت زیادی دارد. همچنین در زمینه‌ی قوانین بیمه تجدیدنظر شود تا افرادی که بیش از 50 سال دارند نیز بتوانند از بیمه قالی‌بافی بهره‌مند شوند و نیز افرادی که در بیمه‌های دیگر عضویت دارند، بدون باطل‌شدن حق‌بیمه‌های پرداختی بتوانند از بیمه قالی‌بافی استفاده کنند. همچنین در زمینه حق پرداخت بیمه نیز تدابیری اتخاذ شود تا بافندگانی که توان پرداخت حق‌بیمه را هر سه ماه یک‌بار ندارند، بتوانند از بیمه بهره‌مند شوند.
تشکر و قدردانی
پژوهش حاضر برگرفته از پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خانم احمدی‌فرد، گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان است.

 

References
Amiri Aghdaie, S. F., & Zare Zardeini, H. (2012). A SWOT analysis of Persian handmade carpet exports. International Journal of Business and Management, 7(2), 243-251. doi: 10.5539/ijbm.v7n2p243
Anaraki, Z. (2012). [Assessing capacity building needs of market-oriented extension for individual and cooperative poultry farms in the Qom province (Persian)] [MSc thesis]. Zanjan: University of Zanjan.
Barati, H., & Arizi, H. R. [Investigating path analysis patterns of job satisfaction dimensions and organizational commitment (Persian)]. Journal of Industrial/Organizational Psychology. 1(2), 1-20.
Brainard, L. (2006). What is the role of insurance in economic development? Zurich: Zurich Government and Industry Affairs.
Bryman, A. (2012). Social research methods. Oxford: Oxford University Press.
Chambers, R. (2012). Revolutions in development inquiry. Abingdon: Routledge.
Charmaz, K. (2011). Grounded theory methods in social justice research. In N. K. Denzin, & Y. S. Lincoln, (Eds.), The Sage Handbook of Qualitative Research (pp. 359-380). London: Sage Publications.
Charmaz, K., (2014). Grounded theory in global perspective. Qualitative Inquiry, 20(9), 1074–1084. doi: 10.1177/1077800414545235.
Chavosh Bashi, F. (2013). [Iranian carpet economy: Investigating the status of carpet in national economy and its role in job making and national production (Persian)]. Art Research, 1(2), 53-60.
Davis, J. R. (2003). The rural non-farm economy, livelihoods and their diversification: Issues and options. Gillingham: Natural Resources Insti-tute.
Financial, K. (2005). Business insurance (dearborn career development). Wokingham: Kaplan Publishing.
Gilaninia, S., Delafrooz, N., & Khah, E. V. (2013). The importance of insurance and role of advertising in it. Nigerian Chapter of Arabian Journal of Business and Management Review, 1(9), 40–4. doi: 10.12816/0003671
Iran’s Ministry of Industry, Mine and Trade. (2014). [Introducing Self employed carpet weavers to social security insurance (Persian)]. Retrieved from: http://sb.mimt.gov.ir/parameters/mimt/modules/cdk/upload/content/general_content/File/30/farayand/tamin-ghalibafan-step.pdf
Jahangard, E. (2011). [Insurance and economic growth: The case of Iran’s economy (Persian)]. Journal of Economic Research and Policies, 19(59), 53-80.
Karami, E., Zamani, Gh., & Keshavarz, M. (2008). [Factors contributing towards contituation of agricultural products insurance among Iranian farmers (Persian)]. Agricultural Economic and Development, 16(62), 53-81.
KaramiDehkordi, E. (2015). [The capacities and needs of rural communities for the integrated and participatory watershed management in the Ghezeltape Watershed, Zanjan Province. A Research Report (Persian)]. Zanjan: Natural Resources and Watershed Management Administration of Zanjan Province.
Kardgar, E., & Ahrari, M. (2014). [The effect of life insurance on national product based on human development approach (Persian)]. Sanaat-e-Bimeh, 29(2), 137-162.
Lotfi, A. (2001). [Relation of income and insurance demand (Persian)]. Danesh va Tose'e, 15(13), 109-118.
Mirzaei, E., & Arefpour, F. (2014). [Introducing and investigating the types of methods for preparing carpet maps in Tabriz (Persian)]. Jelve-y Honar, 5(2), 77-86.
Najafi, B., & AhmadPour Borazjani, M. (2001). [Assessing the performance of agricultural product insurance programme (Persian)]. Journal of Agricultural Economics and Development, 9(35), 79-107.
Rashnavadi, Y. & Dehnavi, M. (2008). [Role of life insurance in increasing social welfare and equity (Persian)]. Tazehay-e Jahan-e Bime, 10(121-122), 21-32.
Shafieezadeh, H., Mojaradi, G., & KaramiDehkordi, E. (2012). [The affecting of the institutionalization of social insurance in rural areas of the Kabodarahang township (Persian)]. Journal of Rural Research, 8(3), 189-214.
Social Security Organization. (2016). [Implementing carpet producers and weavers and registered handcraft employers (Persian)]. Retrieved from: http://www.tamin.ir/News/Item/1321/2/1321.html.
Yazdanpanah, M., Zamani, GH., & RezaieMoghadam, K. (2008). [Farmers’ satisfaction with agricultural product insurance: An application of path analysis (Persian)]. Agricultural Economics and Development, 17(66), 139-164.

Amiri Aghdaie, S. F., & Zare Zardeini, H. (2012). A SWOT analysis of Persian handmade carpet exports. International Journal of Business and Management, 7(2), 243-251. doi: 10.5539/ijbm.v7n2p243
Anaraki, Z. (2012). [Assessing capacity building needs of market-oriented extension for individual and cooperative poultry farms in the Qom province (Persian)] [MSc thesis]. Zanjan: University of Zanjan.
Barati, H., & Arizi, H. R. [Investigating path analysis patterns of job satisfaction dimensions and organizational commitment (Persian)]. Journal of Industrial/Organizational Psychology. 1(2), 1-20.
Brainard, L. (2006). What is the role of insurance in economic development? Zurich: Zurich Government and Industry Affairs.
Bryman, A. (2012). Social research methods. Oxford: Oxford University Press.
Chambers, R. (2012). Revolutions in development inquiry. Abingdon: Routledge.
Charmaz, K. (2011). Grounded theory methods in social justice research. In N. K. Denzin, & Y. S. Lincoln, (Eds.), The Sage Handbook of Qualitative Research (pp. 359-380). London: Sage Publications.
Charmaz, K., (2014). Grounded theory in global perspective. Qualitative Inquiry, 20(9), 1074–1084. doi: 10.1177/1077800414545235.
Chavosh Bashi, F. (2013). [Iranian carpet economy: Investigating the status of carpet in national economy and its role in job making and national production (Persian)]. Art Research, 1(2), 53-60.
Davis, J. R. (2003). The rural non-farm economy, livelihoods and their diversification: Issues and options. Gillingham: Natural Resources Insti-tute.
Financial, K. (2005). Business insurance (dearborn career development). Wokingham: Kaplan Publishing.
Gilaninia, S., Delafrooz, N., & Khah, E. V. (2013). The importance of insurance and role of advertising in it. Nigerian Chapter of Arabian Journal of Business and Management Review, 1(9), 40–4. doi: 10.12816/0003671
Iran’s Ministry of Industry, Mine and Trade. (2014). [Introducing Self employed carpet weavers to social security insurance (Persian)]. Retrieved from: http://sb.mimt.gov.ir/parameters/mimt/modules/cdk/upload/content/general_content/File/30/farayand/tamin-ghalibafan-step.pdf
Jahangard, E. (2011). [Insurance and economic growth: The case of Iran’s economy (Persian)]. Journal of Economic Research and Policies, 19(59), 53-80.
Karami, E., Zamani, Gh., & Keshavarz, M. (2008). [Factors contributing towards contituation of agricultural products insurance among Iranian farmers (Persian)]. Agricultural Economic and Development, 16(62), 53-81.
KaramiDehkordi, E. (2015). [The capacities and needs of rural communities for the integrated and participatory watershed management in the Ghezeltape Watershed, Zanjan Province. A Research Report (Persian)]. Zanjan: Natural Resources and Watershed Management Administration of Zanjan Province.
Kardgar, E., & Ahrari, M. (2014). [The effect of life insurance on national product based on human development approach (Persian)]. Sanaat-e-Bimeh, 29(2), 137-162.
Lotfi, A. (2001). [Relation of income and insurance demand (Persian)]. Danesh va Tose'e, 15(13), 109-118.
Mirzaei, E., & Arefpour, F. (2014). [Introducing and investigating the types of methods for preparing carpet maps in Tabriz (Persian)]. Jelve-y Honar, 5(2), 77-86.
Najafi, B., & AhmadPour Borazjani, M. (2001). [Assessing the performance of agricultural product insurance programme (Persian)]. Journal of Agricultural Economics and Development, 9(35), 79-107.
Rashnavadi, Y. & Dehnavi, M. (2008). [Role of life insurance in increasing social welfare and equity (Persian)]. Tazehay-e Jahan-e Bime, 10(121-122), 21-32.
Shafieezadeh, H., Mojaradi, G., & KaramiDehkordi, E. (2012). [The affecting of the institutionalization of social insurance in rural areas of the Kabodarahang township (Persian)]. Journal of Rural Research, 8(3), 189-214.
Social Security Organization. (2016). [Implementing carpet producers and weavers and registered handcraft employers (Persian)]. Retrieved from: http://www.tamin.ir/News/Item/1321/2/1321.html.
Yazdanpanah, M., Zamani, GH., & RezaieMoghadam, K. (2008). [Farmers’ satisfaction with agricultural product insurance: An application of path analysis (Persian)]. Agricultural Economics and Development, 17(66), 139-164.